بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

انار بانو و پسرهایش

انار بانو و پسرهایش

انار بانو و پسرهایش

3.4
9 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

0

"دیوار شیشه‌ای این طرفی‌ها را از آن طرفی‌ها جدا می‌کند. آن‌ها که می‌مانند و آن‌ها که می‌روند. هر دو دسته غمگین و افسرده‌اند و حرف‌های صامت و نگاه‌های پرحرفشان از قطر آن دیوار شیشه عبور می‌کند و چون غباری خاکستری روی صورت‌ها می‌نشیند."

یادداشت‌های مرتبط به انار بانو و پسرهایش

            شروع با موضوعی جذاب، پرداختی معمولی و پایانی دردناک و بی‌نتیجه.

"دیوار شیشه‌ای این طرفی‌ها را از آن طرفی‌ها جدا می‌کند. آن‌ها که می‌مانند و آن‌ها که می‌روند. هر دو دسته غمگین و افسرده‌اند و حرف‌های صامت و نگاه‌های پرحرفشان از قطر آن دیوار شیشه عبور می‌کند و چون غباری خاکستری روی صورت‌ها می‌نشیند."

تمام انسان‌هایی که دست‌کم یک‌بار از کشور خارج شده‌اند، می‌توانند آن حس شخصیت اول داستان را درک کنند و این حس در داستان زنده بود، اما موضوع اناربانو من را به فکر فرو برد... زمانی‌که از کشور خارج می‌شدم، به خودم گفتم سوار هواپیما که شدی جواب هیچ ایرانی‌ای را نده، وقتی هم که رسیدی، هرجا که یک ایرانی دیدی فقط بدو و از او فرار کن... قبول مسئولیت و این‌گونه گرفتار شدن اصلا قابل وصف نیست، حداقل برای ما ایرانی‌ها نیست، شاید اگر شخصی اروپایی یا امریکایی به جای شخصیت اصلی داستان بود، اولا از ابتدا می‌گفت گور پدر اناربانو و جوابش را نمی‌داد و دوما اگر هم می‌داد اصلا نگرانی برایش پیش نمی‌آمد. هرچه که بود با تمام کاستی و ضعف، داستان را پسندیدم.