خاطرات یک مبلغ که از ایران به همراه خانواده اش به کنگو می رود و در آن جا مدیر دانشگاه اسلامی می شود. 

جذابیت کتاب به گونه ایست که کمتر انسان دوست دارد آن را زمین بگذارد. وقایع و خاطرات متنوعند و نظم خاصی هم ندارند راستش! ولی همین تنوع جذابیت ایجاد کرده است. 

برای من همیشه سوال بود که یک مبلغ در خارج از کشور چه کارهایی می تواند انجام بدهد و نتیجه کارهایش چه می شود؟! و این کتاب، تا بخشی، به این سوال پاسخ می دهد. 

آشنایی با زندگی اقوام مختلف و دیدن فرهنگ های گوناگون، ذهن انسان را باز می کند. 

خواندنش برای طلاب و کسانی که علاقه به خاطرات دارند خوب بنظر می رسد. 

نوشتار کتاب شبیه پست های به هم چسبیده ی وبلاگی است! اما نه به این معنی که ادبیاتش ضعیف باشد که نیست! منظورم نوع بیان خاطرات است.
        

          به نظر باید جالب بیاد. 
یه روحانی به نام سید محمد ذوالفقاری قراره رئیس دانشگاه اسلامی کینشاسا( پرجمعیت ترین پایتخت فرانسه زبان دنیا و پایتخت جمهوری دموکراتیک کنگو با جمعیت انبوهی که از ۱۲تا ۱۷میلیون گفته شده است) بشه. 
خاطرات جالبی داره، آداب و رسوم متفاوت آفریقایی ها به جذابیت های کتاب افزوده شده 
        

          کتاب در مورد هتطرات حجت الاسلام سیدمحمد ذولفقاری در ایام تبلیغ در کنگو است که در این مدت ریاست دانشگاهداسلامی کنگو را برعهده دارد.
من کتاب را به دوستانی که در تشکلات فرهنگی فعالیت دارند و دائما با چال شهای متنوعی رو به رو‌هستند پیشنهاد می‌دهم.

        

          مبلغین در کشورهای دیگر زندگی پرماجرا و هیجان انگیزی دارن و تلاش ها و زحماتی که میکشن واقعا قابل ستایشه.تو این کتاب با خیلی از چیزهایی که یک مبلغ دین باهاش دست و پنجه نرم میکنه اشنا شدم چیزی که اصلا دربارش نمیدونستم.کتاب خیلی مفیدی بود