معرفی کتاب اگر گربه ها نبودند اثر گنکی کاوامورا مترجم گیتا گرکانی

اگر گربه ها نبودند

اگر گربه ها نبودند

گنکی کاوامورا و 1 نفر دیگر
3.8
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

4

ناشر
نگاه
شابک
9786003767942
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1399/8/24

لیست‌های مرتبط به اگر گربه ها نبودند

김소희

김소희

1403/5/16

به آواز باد گوش بسپارگربه ای که کتاب ها را نجات دادشهر گربه ها

سفری به ادبیات ژاپن

46 کتاب

هنگامی که اسم سرزمین ژاپن به گوش ما میرسد تصویری از شکوفه های گیلاس، کیمونو های زیبا، خانه های چوبی و تکنولوژی پیشرفته به ذهن می آوریم که بارها و بارها آنها را در فیلم ها مشاهده کرده ایم. تمام چیزهایی که به ذهن می آوریم نشانی از فرهنگ غنی آن سرزمین است که مردم اش در تمام سال ها با وجود جنگ و سختی توانستند آن را حفظ نمایند. اما اکنون می خواهیم تصویری جدید از سرزمین ژاپن را به ذهن بسپاریم: ادبیات ژاپن ادبیات ژاپن در طول دوران های تاریخی، فراز و نشیب بسیاری را پشت سر گذاشت. بخشی از این تحولات مهم به دلیل جنگ هایی بود که هر کدام به نوبه خود تاثیرات مثبت و منفی بسیاری را بر این سرزمین گذاشتند. پس از آن، نسیم جهان غرب بر ژاپن وزید که باعث شد تحولات نوینی در سرزمین شکوفه های گیلاس به وجود بیاید. ترجمه آثار ادبی از دهه 1860 در ژاپن آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد. یکی از نتایج مهم آشنایی ژاپنی‌ها با ادبیات غرب اعتلای جایگاه نثر در این کشور بود و می‌توان گفت رمان و داستان کوتاه مدرن ژاپن وامدار ادبیات غرب است. ادبیات ژاپن درخت کهنسالی است که در فصل‌هایی از تاریخ با دستان ادبیات شرق و غرب آبیاری شده، اما در عین حال میوه‌های مرغوبی به ادبیات جهان هدیه کرده است. در ادامه لیستی ترکیب از شاهکار های ادبیات ژاپن و رمان های نوجوان برایتان تهیه کرده ام. باشد که بیشتر و بهتر بتوانیم با ادبیات سرزمین تکنولوژیِ امروز آشنا شویم.

126

یادداشت‌ها

          « وقتی ناگهان با مرگ روبه‌رو می‌شوید، می‌بینید حاضرید از هر کسی کمک بگیرید، حتی از شیطان، تا زنده بمانید. این یک غریزه‌ی اساسی انسانی است. در این مرحله از شایستگی و آبرومندی اثری نخواهد ماند.»
-از متن کتاب
•••
در خلاصه‌ی داستان اومده که مرد جوانی که با گربه‌اش زندگی می‌کنه، ناگهان متوجه میشه که بزودی قراره بمیره و این در حالیه که هنوز هیچ‌کاری نکرده.
یه روز شیطان ظاهر میشه و یه پیشنهاد وسوسه‌انگیز به این مرد جوان میده: در مقابل محو هرچیزی از صحنه‌ی روزگار، می‌تواند یک روز بیشتر زنده بماند...

حالا این هرچیزی یعنی هرچیزیااا!! مثلا شکلات یا تلفن همراه یا حتی گربه‌ها!
جوری این چیزا محو میشن که انگار از اول وجود نداشتن، و اینکار باعث میشه که آقاهه یه روز بیشتر زندگی کنه!

جملات خیلی زیبایی توی کتاب خوندم، انگار منم همراه با شخصیت اصلی به این نتیجه رسیدم که چه چیزهایی در دنیای مدرنیته واقعا مهمه. 
اوایل کتاب، داستان به خوبی پیش میره و جذابیت داره، در میانه ها یکمی خسته کننده میشه 😬 انگار نویسنده میخواسته کتاب رو زود تموم کنه بره بخوابه😅 ولی در کل دوست داشتم و لذت بردم.

« وقتی انسان‌ها موبایل را اختراع کردند، اضطرابِ نداشتن آن را هم اختراع کردند.»
        

6