بحران هایی را در نظر بگیرید که ناخواسته زندگی و کسب و کار ما را تحت تاثیرقرار می دهند. هیچ یک از ما نمی تواند پیچ و خم هایی که در زندگی مان وجود خواهد داشت را با قاطعیت پیش بینی کند. هیچ قطعیتی در زندگی وجود ندارد و آینده نامعلوم است. این نه خوب است و نه بد؛ تنها وجود دارد: مثل جاذبه. اما مشکل اصلی باقی می ماند: این که حتی با این وجود، چگونه می توانیم بر سرنوشت خود چیره شویم؟
ما پروژه تحقیقاتی نه ساله این کتاب را در سال 2002- در اوج بی ثباتی اقتصادی آمریکا و سقوط بازار سهام و به تبع آن، فروپاشی اقتصادی- آغاز کردیم.
چنین شرایطی، منجر به این شد که ما یک سوال ساده را مطرح کنیم ؛ چرا برخی شرکت ها در بحران ها و عدم ثبات اقتصادی، باز هم رشد می کنند، اما دیگران نمی توانند؟ در هنگام دست و پنجه نرم کردن با رویدادهای پرآشوب. در زمان تاثیر پذیرفتن از نیروهایی بزرگ و به سرعت پیش رونده مه برای ما نه قابل پیش بینی و نه قابل کنترل هستند. چه چیزی موجب می شود آن هایی که عملکرد فوق العاده خوبی دارند از آن هایی که ضعیف یا بدتر عمل کرده اند متمایز شوند؟