این کتاب من را یاد داستان خاله سوسکه انداخت. بچه که بودم هر موقع آن قصه را می‌شنیدم به این فکر می‌کردم که داستانش یکم بزرگونه نیست؟ و اینکه چرا خاله سوسکه از همه می‌پرسه وقتی دعوامون بشه من رو با چی می‌زنی؟
این داستان رو هم داستان کودک نمی‌بینم.
تصویرگریش خوبه، اما قصه ش مثل خاله سوسکه است
        

          داستان  نه تنها فاقد ارزش محتوایی برای کودکان است بلکه بنظرم ضد ارزش هم هست.
" زبانم لال، چشمم کور تا  آخر عمر با همین زن سیاه سوخته شل وارفته زندگی میکنم..."   این عبارت اگر ضد ارزش نباشد، دقیقا چه است؟