معرفی کتاب عهد قاجار: مذاکره، اعتراض و دولت در ایران قرن سیزدهم اثر مارتین ونسا مترجم حسن زنگنه

عهد قاجار: مذاکره، اعتراض و دولت در ایران قرن سیزدهم

عهد قاجار: مذاکره، اعتراض و دولت در ایران قرن سیزدهم

مارتین ونسا و 3 نفر دیگر
3.7
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

2

ناشر
ماهی
شابک
9789649971926
تعداد صفحات
292
تاریخ انتشار
1397/12/13

توضیحات

        عهد قاجار  دوره ی شصت ساله ی بین جلوس محمدشاه و مرگ ناصرالدین شاه را بررسی می کند. ونسا مارتین در این پژوهش توجه خود را به سه شهر بوشهر و اصفهان و شیراز معطوف کرده است. او علاوه بر بررسی این سه شهر، چهار گروه فاقد قدرت را نیز مورد توجه قرار داده است: زنان، لوطی ها، سربازان عادی و بردگان سیاه. به گمان مارتین این گروه ها برای دستیابی به اهدافشان از اعتراض، چانه زنی و مذاکره استفاده می کردند. بنای این کتاب بر دو پرسش است: اول این که چگونه کشوری به وسعت ایران توانسته استقلال خود را حفظ کند و پرسش دوم مسئله ی منشأ انقلاب مشروطه ایران است. این کتاب آرایی تازه درباره ی دولت و جامعه ی ایران در دوره ی قاجار ارائه می دهد و پژوهشی است درباره ی گروه های اجتماعی فرودست آن دوره.
      

یادداشت‌ها

صاد

صاد

1403/10/22

          مارتین واقعا خوش‌بینه ولی تلاشش رو قدر می‌شناسم، سعی کرده با سنت پسااستعماری بیاد سراغ مشروطه و نمونه‌ای از تاریخ‌نگاری فرودسته. کتاب به جای روایت مردان بزرگ و قصه‌ی همیشگی تاجران قند رفته سراغ گروه‌های مختلف جامعه و طولی وقایع رو بررسی کرده. ایده‌ی کلی اینه که رتوریک اسلامی که بر عدل تکیه داره فرصتی فراهم کرده برای اقشار مختلف که با دولت وارد چانه‌زنی بشن. طبقه رو خوب فهمیده و تمایزها دقیق و منصفانه‌ست، من با لوطی‌ها و برده‌ها در این کتاب آشنا شدم ولی حقیقتش بخش زنانش که علاقه و تخصص منه جز خشم برای من نیاورد. فصل زنان رو می‌تونم در چند جمله خلاصه کنم:
زنان از بسیار قبل‌تر از مشروطه کنشگر سیاسی‌ بودن، از بلواهای نان حرف می‌زنه و اینکه عمدتا معیشت دلیلی برای اعتراض زنان بوده و به واسطه‌ی تفاوت‌هایی که با دیگر گروه‌های جامعه داشتن شکل کنش‌گری منحصر به فرد خودشون رو داشتن. زن‌ها سخت‌تر اعدام و تنبیه بدنی می‌شدن و شناسایی‌شون کار ساده‌ای نبوده. 

حجاب رو، یا دقیق‌تر بگم، شدت واکنش به بی‌حجابی رو تا حد زیادی طبقاتی فهم کرده مارتین که اینم برای من جدید بود. 

اما اونچه اذیتم کرد اینه که به تعزیه در حضور سیاسی زنان نقش زیادی داده، زنان کنشگر شدن چون تعزیه‌ها بیشتر شد و چون الگویی چون فاطمه و زینب داشتن که فاطمه در فدک و زینب در وقایع پس از عاشورا قسمی کنشگری سیاسی رو به نمایش گذاشتن و زن ایرانی الگو برداشته و جامعه‌ی مردان هم قبول کردن. مارتین این‌جا واقعا یه مسیحی خوش‌خیاله که از امکان‌های روایی اسلام هیجان‌زده شده و یادش رفته جانب احتیاط روش‌تحقیقی رو رعایت کنه، اگه اسلام روایته چه تضمینی هست که این خوانش از زینب و فاطمه بیش از بقیه‌ی خوانش‌ها رایج بوده باشه؟ مستنداتی ارائه نشده، کاش به متن تعذیه‌ها دسترسی می‌داد یا از دست‌نوشته‌ای چیزی حرف می‌زد که زن‌ها، لااقل بخشی از زن‌ها خود رو با این فیگورها یک به یک دیده بودند، ولی دریغ و صد دریغ. 

صفحه‌ی پایانی فصل نتیجه‌گیری، برگه‌ی شانس رو می‌شه و نویسنده ادعا می‌کنه عدالت‌خوانه همون شوراهایی شهری و بیناشهریه که ما قرن ۱۳ دیدیم و ریشه در سنت ایرانی داره در حالی که چند خط پایین‌تر ادعا می‌کنه اگه مشروطه شکست خورد به این دلیل بود که مردم با نهادهای جدید خو نگرفته بودن، تناقض‌ها غم‌انگیز اما اجتناب‌ناپذیرن در هر پژوهشی و در کل که بخونین، چون کم‌خوندیم از این قسم تاریخ‌نگاری ولی هشدارها رو هم بردارین که از کل محتوا سرخورده نشین.
        

2