بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

داستان یک انسان واقعی (مجموعه 2 جلدی)

داستان یک انسان واقعی (مجموعه 2 جلدی)

داستان یک انسان واقعی (مجموعه 2 جلدی)

4.4
7 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

3

«آلکسی مره سیف» در «گازانبر»ی دوطرفه گیر افتاده بود. این بدترین حادثه ای بود که می توانست در جنگ هوایی پیش بیاید.

لیست‌های مرتبط به داستان یک انسان واقعی (مجموعه 2 جلدی)

یادداشت‌های مرتبط به داستان یک انسان واقعی (مجموعه 2 جلدی)

            در دوره ای که همه ی ادبیات ها ضد جنگ شده اند و روح حماسه را در انسان خفه کرده و با چنگال های هراسناکشان ،ترس از ظلم ستیزی را در مردم نهادینه میکنند ، تصمیم گرفتم کتابی معرفی کنم که شاید اندکی لذت سلحشوری را در خواننده زنده کرده و شروعی باشد برای مطالعه ی این قبیل کتاب ها .
.
اگر فیلم revenant را دوست داشته باشید ، احتمالا «داستان یک انسان واقعی » را هم دوست دارید .
«داستان یک انسان واقعی» سرگذشت یک حماسه است . حماسه پرشوری که با یک جنگ هوایی آغاز میشود و با یک جنگ هوایی به پایان میرسد . حماسه ای روسی که خواننده را تا لحظه ی به پایان رسیدن کتاب رها نمیکند ، با جان و خون او می آمیزد و در آخر روح حماسه را در او زنده میکند .
.
داستان، سرگذشت خلبانی روس است که در یک نبرد پر زد و خورد هوایی با آلمانی های نازی ، هواپیمایش هدف قرار گرفته و سقوط میکند . او که قبل از زمین خوردن هواپیما ، اجکت کرده در جنگل هایی که جزء خاک آلمان است به زمین میخورد . با اینکه هر دو پایش میشکند برای اسیر نشدن به دست آلمانی ها تصمیم میگیرد به سمت خاک شوروی حرکت کند ...
.
این کتاب را اولین بار یکی از دوستانم بهم امانت داد . یادم است کتاب را از بس به این و آن داده بود ، زهوارش در رفته بود . شیرازه اش از هم پاشیده بود و وقتی بازش میکردی ،کاغذهای شنبه یکشنبه اش مثل دل و روده ی گوسفند قربانی میزد بیرون . 
یادم نیست چقدر طول کشید ولی فکر نمیکنم بیش تر از سه روز شد که تمامش کردم .
سه روز در اوج درس و امتحان ، کتاب را میخواندم و دلم نمی آمد زمین بگذارمش .

بعد از اینکه به دوستم تحویلش دادم مدتها کتابفروشی های شهر را میگشتم تا بخرمش و در آرشیو شخصیم داشته باشمش ولی نبود که نبود . .
چند سال بعد توانستم یک نسخه قدیمی صحافی شده اش را پیدا کنم.
          
            داستان کتاب در مورد خلبانی روسی است در جنگ دوم جهانی که به علّت سقوط هواپیمایش مجبور می‌شود هجده روز در برف و سرما راهپیمایی و حرکت کند. ابتدا می‌توانست راه  برود ولی به خاطر سرما و دیگر مشکلات پاهایش از کار می‌افتند و او سینه‌خیز به حرکت ادامه می‌دهد. تا اینکه به روستایی از مردم خودی می‌رسد و نجات پیدا می‌کند.
اما به خاطر قانقاریا، هر دو پایش را در بیمارستان قطع می‌کنند. به طور معمول کسی که پا نداشته باشد نمی‌تواند خلبانی کند. ولی «آلکسی مره سیف» با پشتکار و اراده‌ای که داشت، با پاهای مصنوعی‌اش شروع به حرکت و ورزش می‌کند.
سرانجام، مجدداً هدایت هواپیما را به دست می‌گیرد و از آسمان با دشمن جنگ می‌کند.
مهم‌ترین نکته و درسی که در این کتاب وجود دارد، نا‌امید نشدن و تلاش و کوشش برای رسیدن به هدف است. وقتی انسان هدفی دارد و می‌خواهد به آن برسد، نباید نا‌امید شود؛ بلکه باید با پشتکار و تلاش موانع موجود را پشت سرگذارد.
داستان مره سیف، می‌تواند به جوانان و نوجوانان کمک کند تا آن‌ها هم به هدفی که در نظر دارند برسند.
از ویژگی‌های بارز کتاب توصیف زیبای مناظر و درگیری‌ها است. این فضاسازی‌ها به نحوی زیبا و خوب هستند که خواننده خود را می‌تواند در آن فضا‌ها حس کند. حتی در برخی موارد خود را به جای آلکسی ببیند (حداقل برای من اینطور بود).
ایرادی که من از کتاب می‌گیرم نداشتن پاورقی انگلیسی اسامی است. مثلاً در کتاب قلعه حیوانات، وقتی برای اولین ‌بار به اسمی بر می‌خوریم، در جلوی آن اسم نحوه نگارش انگلیسی آن را می‌بینیم؛ ولی در این کتاب هیچ اسمی نوشتار انگلیسی آن نیامده است. البته شاید برای خیلی‌ها این موضوع مهم نباشد و آن را ایراد به حساب نیاورند، ولی من عقیده دارم که وجود این پاورقی‌ها می‌توانند خواننده را برای درک بهتر کلمه یاری کنند.
در کل کتاب بسیار خوب و زیبایی است و خواندن آن را به همه پیشنهاد می‌کنم.

امین پازوکی ۱۳۹۲/۱۰/۶