دژخیم عشق (و چند داستان روان درمانی دیگر)
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
12
خواهم خواند
17
نسخههای دیگر
توضیحات
دوست ندارم با بیمارانی که عاشق هستند، کار کنم؛ شاید به دلیل حسادت، چون من نیز طالب شیفتگی هستم. شاید به این دلیل که عشق و روان درمانی از پایه با هم ناسازگارند. روان درمانگر خوب با تاریکی می جنگد و در جست وجوی روشنایی است، در حالی که عشق رویایی با ابهام زنده می ماند و با وارسی و امتحان کردن فرو می ریزد. از دژخیم عشق بودن بیزارم. هرچند کلمه های «بیمار» و «روان درمان گر» در این داستان های روان درمانی فراوان به کار رفته، اما اشتباه نکنید: این ها داستان های همه مردها و همه زن ها هستند. بیماری همیشه وجود دارد و برچسب زدن امری به شدت اختیاری است و بیش از شدت بیماری، به عوامل فرهنگی، آموزشی و اقتصادی بستگی دارد.
یادداشت ها