آونگ فوکو

آونگ فوکو

آونگ فوکو

اومبرتو اکو و 1 نفر دیگر
4.7
8 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

21

ابله ها چطور؟ «آه. ابله ها هیچ وقت کارِ غلط انجام نمی دهند. فقط نحوه استدلال شان غلط است. مثلِ آن یارویی که می گوید همه سگ ها حیوانِ خانگی اند و همه سگ ها پارس می کنند، گربه ها هم حیوان خانگی اند، پس گربه ها هم پارس می کنند. یا این که همه آتنی ها فانی اند، و همه اهالیِ پیرایوس فانی اند، پس همه اهالیِ پیرایوس آتنی اند.» «که هستند.» «بله. ولی فقط تصادفی. ابله ها تصادفاً چیزی می گویند که درست است. ولی آن را با استدلالِ غلط می گویند.» «منظورتان این است که تا وقتی استدلال مان درست باشد عیبی ندارد حرفی که می زنیم غلط است یا نه... «آونگِ فوکو» نام رمانی از اومبرتو اکو نویسنده، نشانه شناس، پژوهشگرِ معاصر در زمینه قرون وسطی- است. این رمان درباره فرقه های رازآمیزی همچون فراماسونری و شوالیه های معبد و فرقه صلیبِ گلِ سرخ (روزنکروتسی ها، گل گون صلیبی ها) است که به هجوِ دیدگاهِ اعضای این گروه ها می پردازد. شخصیتِ اصلیِ داستان به همراهِ دوستانش، ویراستارانِ یک انتشارات اند که کتاب های نویسندگانِ متوهمی را که در پیِ کشفِ راز این گروه های رازآمیز هستند، چاپ می کند. نویسندگانِ معتقد به تئوریِ توطئه تمامِ تلاشِ خود را به کار می گیرند و به هر ادله سستی چنگ می اندازند تا دست داشتنِ فراماسونری در همه چیز و همه جا را اثبات کنند. امبرتو اکو رمان نویس، پدیده ای است به کل متفاوت. اکو در عالم رمان نویسی بدل به هیولایی به چنگ نیامدنی می شود و درست در تقابل با لاغری نظریه اش، چنان در عالم رمان فربه نویس است که پیش از او کمتر نویسنده ای به چنین حجم محتوایی و ارجاعی عظیمی در عالم رمان دست یافته است. در بین آثار او، «آونگ فوکو» که چند روزی است ترجمه فارسی بسیار خوبی از آن در دسترس قرار گرفته، چنین جایگاهی دارد. «آونگ فوکو» رمانی است که در آن تقریبا همه چیز پیدا می شود و اکو این کتابش را نیز مثل دیگر رمان هایش طوری نوشته است که گویی آخرین کتاب زندگی اش خواهد بود و باید دار و ندارش را در آن بریزد. در این رمان اکو جمع عجیب و غریبی از اضداد و امور ناهمگن به چشم می خورد؛ از انواع بحث ها پیرامون راز، روح، ماوراء و اتفاقات فراطبیعی گرفته تا تخصصی ترین بخش ها پیرامون علوم گوناگون، از ماجرای عاشقانه گرفته تا داستان جنایی، همه چیز در این کتاب یافت می شود. اساس رمان بر نوعی آزمون به سبک بووار و پکوشه است و مهم تر از آن، بر نوعی بازی است به سبک و سیاق رمان های خولیو کورتاسار. سه دوست تصمیم می گیرند نوعی بازی طراحی کنند....

لیست‌های مرتبط به آونگ فوکو

پیش رویجامعه های ماقبل صنعتی: کالبدشکافی جهان پیشامدرنبرج سکوت

سیاهه‌ی دوصد

100 کتاب

15 سال پیش «سیاهه‌ی صدتایی رمان» را نوشتم. در این فاصله‌ی پانزده ساله بیش از هزار کتاب جدی خوانده‌ام که 920 تا را شماره زده‌ام و یادداشتی ولو کوتاه نوشته‌ام درباره‌شان. بارها از من خواسته‌اند که افزونه‌ای بزنم بر سیاهه‌ی صدتایی و مثلاً سیاهه‌ی دوم را بنویسم و من همیشه بهانه آورده‌ام که هر که صد رمان بخواند، خود در رمان قریب‌الاجتهاد است و ادامه را به سلیقه‌ی تربیت‌یافته‌ی خودش انتخاب خواهد کرد. فرار از مصاحبه با همشهری جوان و پیگیری‌های مداوم خانم حورا نژادصداقت باعث شد تا قبول کنم سیاهه‌ی جدیدی بنویسم. اما این سیاهه، سیاهه‌ی دوم نیست. حتا سیاهه‌ی رمان هم نیست. در حقیقت انتخابی‌ست از به‌ترین کتاب‌هایی که در این پانزده سال خوانده‌ام. می‌خواستم به ترتیب اهمیت باشند که این ترتیب هم رعایت نشد. بیش از بیست ساعت کار مفید و پنجاه ساعت کار غیرمفید به انتخاب آثار گذراندم و حاصل‌ش شد همین «سیاهه‌ی دو صد». اما توضیحی مهم راجع به «سیاهه‌ی دو صد». تنها به رمان نپرداخته‌ام، اما به یقین می‌گویم که هیچ عنوانی هرگز از مفهوم ادبیات تهی نیست در این سیاهه. اگر دقیق‌تر بنگریم و رمان را ادبیات تعلیق بدانیم، می‌توان گفت که آن‌چه در این سیاهه آمده است حتا در سرزمین‌های دوردست از مرزهای کشور رمان، تنه می‌زند به رمان. یعنی کتاب تاریخی و مقاله‌ی بلند و حتا متن‌نامه‌های مذهبی در این سیاهه تعلیق دارند و از منظر ادبیات به آن نگاه شده است. اصح و ادق این که رمان‌نویس ام‌روز نیاز به متونی دارد که پیکره‌ی داستان را نشان بگیرد؛ پیکره‌ای که دیگر نه شخصیت است و نه فضا و نه حتا درام؛ پیکره‌ای که ذات مفهومی رمان است... همه‌ی عناوین انتخاب شده با این پیکره هم‌راستاست. «سیاهه‌ی دوصد» سیاهه‌ای است از جنس ادبیات برای رمان‌نویس... ثلث‌ش حتما سلیقه‌ی من نگارنده است اما یحتمل دوسوم‌ش مشترک است در بسیاری نگاه‌ها... خوش‌حالی دیگری دارم که نمی‌توانم پنهان‌ش کنم. پانزده سال پیش وقتی سیاهه‌ی صدتایی رمان را می‌نوشتم، دربه‌در می‌گشتم دنبال مولف فارسی‌زبان و رمان فارسی و داستان ایرانی... کم از ده درصد، رمان و داستان داخلی یافتم... تازه آن هم با اغماض... و حالا نویسنده‌گان نیمی از آثار «سیاهه‌ی دو صد» فارسی‌زبان‌ند... رضا امیرخانی، 15 اردیبهشت 1397

یادداشت‌های مرتبط به آونگ فوکو