خانه ای که در آن مرده بودم
سایاکا با نشانه هایی که بعد از مرگ پدرش به دست آورد، تصمیم گرفت به دنبال سؤال هایی برود که از کودکی در زندگی پر ابهامش با آن ها روبه رو بود. در این راه از دوست دوران نوجوانی اش می خواهد تا همراهی اش کند. این دو با پشت کار و کنجکاوی فراوان به نشانه های پر رمز وراز و باورنکردنی ای در این مسیر بر می خورند و با هم فکری یک دیگر معمای بزرگ و تلخ زندگی سایاکا را حل می کنند.
لیستهای مرتبط به خانه ای که در آن مرده بودم
یادداشتهای مرتبط به خانه ای که در آن مرده بودم