آتالا و رنه

آتالا و رنه

آتالا و رنه

2.2
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

6

یادداشت‌های مرتبط به آتالا و رنه

            آشتي با آسمان
در ستايش داستان «آتالا و رنه» شاتوبريان 
كلاسيك يعني آشتي با آسمان و اميد به آمدن روز هاي خوب:
« تنها پرهيز و پارسايي تست كه مي تواند، در شكوه كردن و ناليدن، حقي به تو بدهد! ... تو جز هوسها و خواهشهايت، هيچ چيز نداري كه به من ارمغان داري؛ با اينهمه به گستاخي، آسمان را متهم مي كني كه مايه تيره روزي تست!»
« خداي من، كار خويش را به پايان بر. آرامش و بر آسودگي را به اين جان آشفته پريش باز آور؛ و چنان كن كه از تلخكاميها و سيه روزيهايش مگر خاطره هايي ساده و سودمند بر جاي نماند».
« تو همواره تيره روز و نگون بخت، نخواهي ماند: اگر آسمان امروز ترا با تلخكاميها مي آزمايد، تنها براي آنست كه دلت را بيش از پيش بر رنج و درد ديگران نرم گرداند؛ اي شاكتا، دل آدمي به آن درختاني مي ماند كه صمغ خود را، براي درمان زخم آدميان، تنها زماني عرضه مي دارند كه تيشه تيز بر پيكرشان زخم زده باشد».
كلاسيك يعني پاسخ به احساس ماخولياي درونت و بداني كه تو تنها آدمي نيستي كه به انتهاي توهم رسيده اي:
«اي بُرنايِ گزافه كار و لافزن كه پنداشته اي كه آدمي، خود به تنهايي خويشتن را بسنده تواند بود! تنهايي براي آن كسي كه نمي تواند با خداوند بزيد، زيان بار و بدفرجام است».
كلاسيك يعني ويكتور هوگو كه مي گويد: «مي خواهم شاتوبريان باشم يا هيچ».
رضاامير خاني! به خاطر معرفي اين كتاب در سياهه صد و نه تائي ات ممنونم.