بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

حافظ

حافظ

حافظ

4.2
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

6

حافظ یکی از آثار پر شمار بهاالدین خرمشاهی در زمینه حافظ پژوهی است همین اصطلاح ((حافظ پژوهی))را او باب کرده است. استاد دکتر منوچهر مرتضوی بنیانگذار حافظ شناسی نوین ایران کتاب حاضر را در جنب آثار دیگر مولف-از جمله حافظ نامه(چاپ هفدهم1385)و ذهن و زبان حافظ(چاپ هشتم انتشارت ناهید 1385)اثری برجسته و متفاوت شمرده است. در طبع ویراسته کتاب حاضر که چاپ چهارم آن است از زمانه و زمینه فرهنگی حافظ از سبک نو ظهور او در غزل و برای نخستین بار از اندیشه و سلوک سیاسی او سخن می رود.همچنین اندیشه های فلسفی و کلامی و اندیشه های دینی و اعتقادات حافظ (و اینکه آیا شیعه است؟)نیز اندیشه عرفانی او و جایگاه و پایگاهش در عرفان اسلامی ایرانی و دو پیام یا دستاورد بزرگ او-عشق و رندی-و سر انجام این موضوع که از حافظ چه می توان آموخت مورد پژوهش قرار گرفته است.فصل نهایی کتاب به کتابشناسی توصیفی یعنی معرفی ارزیابانه و انتقادی بیش از 110 کتاب حافظ پژوهانه اختصاص دارد.این کتاب در دست ترجمه به انگلیسی است.

لیست‌های مرتبط به حافظ

یادداشت‌های مرتبط به حافظ

            اگر می‌خواهید با حافظ به طور عمیق و دقیق آشنا شوید از بهترین منابع آثار استاد بهاءالدین‌خرمشاهی است. آثاري دقیق و فارغ از برداشت‌های شخصی و شهودی، همراه با ارجاعاتِ بسیار به آثارِ دست اولی که تا به امروز در مورد حافظ نگاشته شده است.  
	مزیّت کتاب «حافظ» برای من غنای این کتاب، در عین حجم کمترِ آن نسبت به دیگر نگاشته‌های استاد خرمشاهی است. در این کتاب به طورِ منسجم و مبتنی بر وقایعِ تاریخی و سروده‌های حافظ به باورها و اندیشه‌های حافظ پرداخته می‌شود. 
همه‌ی ما جسته‌گریخته با موضع‌گیری‌های اجتماعیِ حافظ آشنا شده‌ایم امّا در این کتاب به طور مستقل و مفصّل به سلوکِ سیاسیِ حافظ در زمانه‌ی او می‌پردازد که مفصل‌ترین فصل کتاب و شاید بتوان گفت منحصر به فردترین و بهترین بخش کتاب است. 
مهم‌ترین مسائلی که برای من در این کتاب جالب بود و در یک یادداشت می‌توان به آن اشاره کرد: 
شرحی از زمانه‌ی حافظ
اگرچه استاد خرمشاهی تاکید می‌کند که پرداختش به زمانه‌ی حافظ نه بر اساس این است که نوابغ، تماماً، زاییده‌ی زمانه‌ی خویش‌اند بلکه باور دارد این نوابغ‌اند که تاریخ‌سازی می‌کنند. به باور وی: «انسان به‌حدی [...] فردیّت دارد که داده یا فرآورده‌ی طبیعت یا تاریخ نیست.» اگرنه می‌بایست از آن محیط چندین یا یک نسل از نوابغ پدید می‌آمد. 
زمینه‌ی فرهنگی حافظ 
پس از اینکه تصویری از شرایط فرهنگیِ زمانه‌ی حافظ و زیستِ فرهنگیِ او ارائه می‌کند به مساله‌‌ی جالب دیگری می‌پردازد که حافظ چه کتاب‌هایی می‌خوانده است و در کدام یک متبحّر بوده است. علومی که حافظ در آن تخصص داشته است عبارت بوده است از علوم قرآنی و بلاغی. 
نگارنده در فصل سوم به اندیشه‌ی سیاسی و سلوک فردی و اجتماعی حافظ می‌پردازد. از جمله نکاتی که به آن اشاره می‌کند و بسیار مشاهده می‌کنیم این است که نمی‌توانیم حافظ را با فهم، اصطلاحات و به طور کلی وضعیّت امروزه درک کنیم. باید توجه کنیم که مسائلی مانند دموکراسی، آزادی(به معنای سیاسیِ امروز) و... از دسته‌مسائلی است که دست‌یافته‌های قرن اخیر است لذا نمی‌توان حافظ را در این ساختار فهم کرد. 
به طور مثال زمانی که حافظ از جورِ یک امیر / امیرزاده شکوه می‌کند به این معنا نیست که او بنیانِ نظامِ سلطنتی را جائرانه‌و... بداند. این مساله سبب می‌شود که جای دیگری به دام بیافتیم: 
اگر او مخالفِ اساسیِ استبداد و... هست، چگونه می‌توان مدحِ او از شاه‌شجاع یا دیگران را توجیه کرد؟ پس باید حافظ را در زمانه‌ی خودش فهم کرد. همچنین در موردِ سوالِ پرتکرارِ «مدیحه سراییِ حافظ از شاهان» نیز سخن گفته شده است که بحث جذابی است. 
در فصل چهارم، بخش نخست، با مقایسه‌ی اشعاری از حافظ با سعدی نشان داده شده است که حافظ چگونه حتی تعابیرِ بلند و بدیعِ سعدی را نیز اعتلا بخشیده تا آنجا که غزل‌هایش نسبت به سعدی دارای تنوع مضمونیِ بسیار بالاتری است. در بخش دوم نیز از سبک «پاشانِ» حافظ و انقلابی که او با این روش در غزل ایجاد کرده است سخن گفته است. 
در ادامه نیز به اندیشه‌های «فلسفی» و سپس «کلامیِ» حافظ، باورهای دینی و طنزها و شبهه‌های دینیِ رندانه‌ی او اشاره دارد. یکی از شیرین‌ترین بخش‌های کتاب به اندیشه‌های عرفانی حافظ و در عین حال طعنه‌های او به صوفی و خانقاه می‌پردازد. 
در پایان کتاب نیز مهم‌ترین آثاری که درباره‌ی حافظ نوشته شده است همراه با توضیحاتی آورده شده است که برای علاقه‌مندان بسیار سودمند است. 
آنچه این کتاب به دست من داد این بود که حافظ نه تنها یک شاعر زبردست که عالمی ذوفنون بوده است که به تعبیرِ خود او «از دولتِ قرآن» و نبوغِ ذاتی‌اش در حیطه‌های مختلف علمی و عرفانی به عرصه‌هایی وارد شده است که برای هریک از آنها نادره‌ای از همان علم نیاز بوده است.ب
          
            حافظ شاید پُرتفسیرترین شاعر و اندیشمندِ مسلمانِ ایرانی باشد. این تفسیرها نه‌تنها شاملِ غزل‌ها و اصولِ اندیشۀ حافظ بلکه زندگی و زمانۀ او را نیز شامل می‌شود. از این رو، خرمشاهی بنای یکی از تحقیقاتش را بر همین موضوع گذاشته است. تلاش کرده دربارۀ همۀ شئون ذهن و زبان و معانی و بیان و زمینه و زمانۀ و غیرۀ حافظ بنویسد. خودش می‌گوید از سرِ ذوق این کار را نکرده، از کتاب هم پیداست، که با وسواسی علمی دست به تألیفِ این کار زده است. می‌گوید من مسئولانه‌تر «حافظ» را نگاشته است. این کتاب از ده فصل تشکیل شده که به بازشناسیِ شعر حافظ و شخصیت او همت گمارده است. نگاهی اجمالی به این ده فصل، به احتمال زیاد، ما را ترغیب کند که اگر در پی این بر آمدیم که دربارۀ حافظ، به دیدۀ تحقیقی، چیزی بخوانیم کتاب خرمشاهی را به دست بگیریم.
در فصل نخست زمانۀ حافظ بررسیده شده است. خرمشاهی معتقد است حافظ فرزند زمانه‌اش نیست (جالب است که در کل معتقد است انسان محصول سرجمع نیروهای طبیعی و اجتماعی نیست، بلکه بُعدی  فردی و یگانه دارد. او می‌گوید بیش از آنکه تاریخْ نوابغ را بسازند نوابغ تاریخ را می‌سازند. ص. ده)، اما بالاخره حافظ از زمانه‌اش توصیفاتی به دست داده. در این فصل از خاندان اینجو، شاه ابواسحاق، شاه‌شجاع، شاه‌یحیی و دیگران گفته شده است. فصل دوم زمینۀ فرهنگی حافظ است. کوشیده است تا از حیات فرهنگیِ حافظ توصیفی به دست دهد. می‌گوید حافظ فرهنگ را پدید آورده، زیرا معاصران حافظ (شاعر، عالم، عارف) به اندازۀ او اطلاعات و معلومات نداشته‌اند. در این فصل از کتاب‌هایی که حافظ خوانده است نیز سخن رفته است. حافظ در دو رشتۀ علوم بلاغی و علوم قرآنی تخصص حرفه‌ای داشته.
فصل سوم به اندیشۀ سیاسی و سلوک فردی و اجتماعی او می‌پردازد. نشان داده است که چگونه به ظاهر در خدمت شاه بوده و در باطن شاه و وزیر در خدمت او بودند. همچنین به این مسأله نیز پرداخته است که چطور است که نمی‌شود «کارنامۀ حافظ را با معیارهای اندیشۀ سیاسی و تعهد و مسئولیت روشنفکرانۀ امروز سنجید». فصل چهارم به سبک حافظ پرداخته و در دو زیرفصل آن را پی گرفته، نخست معنی در شعر حافظ و دوم ساخت و صورتِ غزل حافظ. در اولی نشان داده که حافظ هم به مضمون توجه داشته و هم به معنی و تعریف تازه‌ای از مضمون و معنی. در دومی به انقلاب او در غزل، طرزِ تازه و نظم پریشان او اشاره کرده است. فصل پنجم عهده‌دارِ بیان اندیشه‌های کلامی و فلسفی اوست. خرمشاهی در اندیشۀ فلسفی او را همانند خیام، مولوی، غزالی، اوگوستین، کی‌یرکگور، اونامونو، داستایوفسکی می‌داند. در کلام نیز همانند استادش قاضی عضد ایجی همانند است.
اندیشه‌های دینی و اعتقاداتِ حافظ را در فصل ششم بررسیده است. از اعتقاد او به توحید و خداباوری، نبوت عامه و خاصه، و معاد سخن گفته است. در این فصل خرمشاهی می‌گوید سربه‌سرگذاردنِ او با مقدسات ناشی از دردِ دین است. از تساهل‌ورزیِ حافظ گفته است. خرمشاهی معتقد است که حافظ به دلایل تاریخی اشعری و اهل‌سنت است درحالی‌که گرایش او و ارادت‌اش به اهل‌بیت (ع) نیز انکارناپذیر است. فصل هفتم به اندیشه‌های عرفانی حافظ اشاره می‌کند. این مبحث را با بحث «پیر» می‌آغازد. او پروردۀ پیر نیست، بلکه «پیر پروَر» است، اسطوره‌ای به نام «پیر مغان». او به نمادپردازیِ عرفانی او و ملامتی‌گری‌اش می‌پردازد و دستِ آخر به ارزیابیِ عرفانی حافظ و شاعر و عارف‌بودنِ او می‌پردازد. فصل هشتم دربارۀ عشق و رندیِ حافظ است. تعریف‌ها و برداشت‌های حافظ‌پژوهان پیرامون این دو مفهوم نقل و ارزیابی و نقد شده است.
فصل نهم پاسخ به این پرسش است که از حافظ چه می‌توان آموخت. می‌گوید از او باید هنر و حظ هنری گرفت نه معلومات و تعلیم. فصل دهم نیز گردآوری و معرفی حافظ‌پژوهی‌هاست.