بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

نفر هفتم

نفر هفتم

نفر هفتم

3.5
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

1

کتاب حاضر، داستانی پلیسی هیجان انگیز است که در آن حسب مطلع شدن نیروی انتظامی شهرستان انزلی از توابع استان گیلان دال بر کشف جسدی در ساحل منطقه جنگلی گیسوم، گزارش و صورت جلسه حادثه به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان منعکس شده است. در گزارش و صورت جلسه نیروی انتظامی آمده است، جسد یافت شده متعلق به مردی میان سال است که حوالی ساعت هفت صبح روز جمعه، هفتم بهمن ماه سال ۱۳۹۴ در منطقه ساحلی نامبرده توسط افراد محلی منطقه پیدا شده است. نخستین بررسی های نیروی انتظامی منطقه حکایت از آن دارد که قربانی بر اثر ایست قلبی، ساعاتی پیش از کشف جسد دار فانی را بدرود گفته است.

یادداشت‌های مرتبط به نفر هفتم

            آیا می¬شود که یک کتاب راوی نداشته باشد و داستان بدون راوی پیش برود؟ بله این امکان وجود دارد. زمانی که از یک زاویه¬ئ دید خاص استفاده شود. «مرسده کسروی» در کتاب «نفر هفتم» از این روش استفاده کرده است.  
یک مرد تنها بر اثر مسمومیت از دنیا رفته و عده¬ای مظنون به قتل تحت بازجویی هستند. افرادی که تقریباً همه به یک اندازه متهم هستند. هر کدام در موقعیتی بوده که احتمال ارتکاب جرم را داشته. ولی پایان ماجرا غیر قابل حدس است. یک ایده به ظاهر تکراری. مخصوصاً در حوزه فیلم و سریال. اما مرسده کسروی در کسوت نویسنده، برای نیفتادن در دام کلیشه و تکرار، تمهید ویژه¬ای به خرج داده. کسروی برای روایت داستانش از فرم ویژه و کمتر استفاده شده¬ای استفاده کرده. گفتگو نویسی. مخاطب از همان ابتدا با دیالوگ¬ها وارد فضای داستان می¬شود یا بهتر این است که بگوئیم به دنیای کتاب پرتاب می¬شود. 
هر فصل مربوط به بازجویی یکی از این شش نفر است. بدون هیچ توضیح اضافه¬ای. بازپرس می¬پرسد و مظنونین پاسخ می¬دهند. در این پرسش و پاسخ¬هاست که خواننده وارد فضای زندگی تک¬تک این افراد می-شود و به جز داستان اصلیِ قتل، غرق در فضای داستان¬های فرعی می¬شود. همین داستان¬های گاه به ظاهر بی¬اهمیت که کم¬کم گره ماجرا را باز می¬کنند و پرده از روی تاریکی¬ها برمی¬دارند. بازپرس از زندگی خصوصی-شان می¬پرسد و از رابطه¬شان با بقیه افراد تا به شب حادثه می¬رسد. 
اما روند بازپرسی در درجه دوم اهمیت است. نکته اصلی بی¬واسطه تعریف کردن داستان است. فقط گفت و شنود. گفت و شنودهایی که در خلال داستان¬ها با فرم¬های مختلف می¬بینیم با شیوه¬های متفاوت به نمایش گذاشته می¬شوند. یا با خط تیره¬های پی¬درپی. یا با استفاده از عبارت «گفت» یا کلماتی مشابه. کسروی در این کتاب به جای اینکه بنویسد «بازپرس گفت» یا مثلا «پری جواب داد» گفت¬ها را حذف کرده و فقط نوشته «بازپرس:» خط بعد صحبت¬های بازپرس. یا مثلا «وحید:» و خط بعد صحبت¬های وحید.
 « بازپرس:
-	من گفتم مشخصات؟ یا مدرک تحصیلی؟
پری:
-	نه، ولی من متوجه منظورتان نشدم هنوز.»
همانطور که اول هر فصل اسم شخصیتی که تحت بازجویی قرار گرفته است را نوشته. با توجه به اینکه صحبت¬های بازپرس و متهمین به راحتی قابل تفکیک هستند شاید نیازی به این مشخص کردن گوینده هر جمله نبود؛ اما در صورتی که با یک داستان کوتاه طرف بودیم. خواندن یک داستان بلند که فقط با خط تیره روایت شده شاید مخاطبِ کمتر کتاب¬خوان را دچار سردرگمی کند. حتی گاهی ممکن است مخاطب در میانه-ئ داستان اسم شخصیت مورد نظر را فراموش کند. 
در نهایت پایان داستان طوری رقم خورده که گویا در حال خواندن یک پرونده قتل هستیم.