سفر در اتاق کتابت

سفر در اتاق کتابت

سفر در اتاق کتابت

پل استر و 2 نفر دیگر
3.3
15 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

26

خواهم خواند

7

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

پل استر در 1947 میلادی در نیویورک از پدر و مادری یهودی و لهستانی از بقه متوسط به دنیا آمد. در نیوجرسی درس خواند و از دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد. در 1970 به فرانسه رفت و مقیم پاریس شد و از راه ترجمه ادبیات فرانسه روزگار گذراند... .

یادداشت‌های مرتبط به سفر در اتاق کتابت

{شکوه کلمه
            {شکوه کلمه}
اگر ادبیات پست‌مدرن پیغمبری داشته باشد، بی‌شک استر، برای من همان پیغمبر است. "سفر در اتاق تحریر" ش را بعد از اکثر کتاب‌هایش خواندم که‌ مدت‌ها از آشنایی‌ام با او می‌گذشت. استر در اتاق تحریر، نمایشی بی‌نظیر از اگزیستانسیالیسم و وجود یک نویسنده را روی صحنه می‌برد که هرگز مثلش را ندیده‌ام‌. همان‌طور که گفته می‌شود استر پیش از آنکه یک رمان‌نویس باشد یک نمایشنامه نویس بی‌همتاست. او همه چیز را بر می‌گرداند به یک اتاق مستطیلی شکل. همه‌چیز بوی تئاتر می‌دهد. کارکتر اصلی‌ داستانش کسی است به نام آقای بلنک، او همه را فراموش کرده و دیگر چیز زیادی به خاطر ندارد. اسم تمام آدم‌هایی را که می‌بیند و می‌خواند یادداشت می‌کند. مخاطب از همان نقطه آغاز می‌داند که بلنک تحت نظر است. هرلحظه با دوربین تماشا می‌شود و دیگری‌ها صدایش را می‌شنوند. آقای بلنک شخصیت اصلی داستان در یک اتاق مستطیلی شکل، گیر افتاده و نمی‌داند آنجا زندانی است یا نه. نمی‌داند شبح‌هایی که سراغش می‌آیند دوستند یا دشمن، حتی نمی‌داند اجازه بیرون رفتن از آن اتاق را دارد یا نه. مثل یک بچه‌ای که چیزی نمی‌داند و حالا می‌خواهد یاد بگیرد. بر اساس گفته اشباح آقای بلنک تک تک‌شان را، یک‌جایی به ماموریت فرستاده و بسیاری‌شان را تا پای مرگ برده. حالا شبح‌‌ها برگشته‌اند. یک عده انتقام می‌خواهند و یک عده رستگاری‌اش را. شبح‌ها می‌گویند که همه‌شان بیشتر از آقای بلنک عمر خواهند کرد و او دلیل این را نمی‌فهمد. اسامی شبح‌ها برای مخاطب آشناست اما در وهله اول نمی‌داند آن‌ها آن‌جا چه کار می‌کنند. آنا بلوم، فنشاو، دیوید زیمر... اگر آثار پل‌استر را خوانده باشید همه‌شان را به یاد خواهید آورد. تک تک شبح‌هایی که سراغ آقای بلنک می‌آیند، کارکترهای داستان‌های استر بودند که سابق‌ آن‌ها را به جایی فرستاده بود و رها کرده بود. درواقع آقای بلنک همان پال استر است و تمام آن شبح‌ها کارکتر های داستانش. حالا استر بعد سال‌ها نوشتن خودش را در یک اتاق مستطیلی شکل، زندانی می‌بیند. همان‌طور که معتقدیم داستان بیشتر از انسان عمر می‌کند، کارکتر های او هم به این باور رسیده‌اند و حالا برگشته‌اند سراغش. آقای بلنک در مقابل سیل عظیمی از آن‌ها نتوان شده درست مثل یک پیرمرد که حتی کنترل ادرارش هم دست خودش نیست و دیگر نمی‌داند چه کار کند. او باید در دادگاهی حاضر شود که معلوم نیست کی و کجا تشکیل خواهد شد؟ قاضی‌اش چه کسی خواهد بود؟ و شکایان‌ش چه کسانی هستند؟ او محکوم به پذیرش پایان است. مگر آنکه دیگران برایش دل بسوزانند. کاراکترهای استر او را توی یک چرخه زندانی می‌کند. پایان داستان سرآغاز داستان می‌شود و این شکوهمند ترین دربند کشیدنی است که توی ادبیات شاهدش بودم. استر وجود را در نوشتن و نوشتن را در وجود خلاصه می‌کند. نشان می‌دهد که نوشتن برخلاف تصور عامه مردم، عشق نیست بلکه یک عذاب الهی است که دامن انسان را می‌گیرد و هیچ راه فراری از آن وجود ندارد. سفر در اتاق تحریر بوی کامو، بکت و تمام بزرگان اگزیستانسیالیسم را می‌دهد برایم. پتانسیل عجیبی دارد برای اقتباس و تبدیلش به یک نمایشنامه ابزورد که بی‌گمان شاهکار خواهد شد. دوباره بر خواهم گشت به این شاهکار بی‌تکرار پال استر.