کتابِ واقعاً خوبی‌یه. ما با ریحانه‌مون درگیرِ این موضوع بوده‌ایم که هر چی قصه براش می‌خوندیم، باز خوندنِ قصهٔ دیگه‌ای رو تقاضا می‌کرد. وقتی هم‌سرم این کتابو براش خوند، بعدش دیدیم دخترک‌مون هم به صرافتِ کتاب‌قصه درست کردن افتاده. این ماجرا برای چند ماه پیشه؛ و هنوز البته تداوم داره. این چند شبِ قدر، دخترکم به کتابِ قرآن و کتابِ دعا درست کردن مشغول بود! دخترکِ چاهارسال‌ونیمه، من و هم‌سرمو مجبور می‌کرد حرفاشو روی بریده‌کاغذهایی که درست کرده بود، بنویسیم. اون‌ها رو کنار هم می‌چسبوند و کتابِ قرآن و دعا تولید می‌کرد!‏ 
و من حالا که باز این قصه رو براش می‌خوندم با خودم واگویه می‌کردم که: باز گلی به گوشهٔ جمالِ خرگوش‌کوچولو! که همهٔ زحمتِ کتاب‌نوشتن‌شو خودش کشید و بابا مامان‌شو به کتابت مجبور نمی‌کرد! ...والا!!!‏
        

          اگر تعداد درخواست های کودک شما برای خواندن کتاب به بی نهایت میل میکند، به ویژه تعداد درخواست های قبل از خوابش، این کتاب با شما همدردی خواهد کرد!
خرگوش کوچولو بعد از انکه پدر و مادر و مادربزرگ و پدربزرگ هرکدام همه کتاب هایش را برایش می خوانند، به این نتیجه می رسد که این طور نمی شود و باید خودش یک کتاب خیلی طولانی بنویسد. 

https://taaghche.com/book/130077
        

          یکی از مشکلات بزرگ نوشتن این است که نمی‌دانیم از کجا شروع کنیم یا چه چیزهایی را بنویسیم. این دقیقا مشکل خرگوشی ما هم بود اما مادرش یک راه جالب به او پیشنهاد داد. یادم باشد کتاب را برای بچه‌های کلاسم بخوانم و با هم یک کتاب طولانی مخصوص خودمان درست کنیم.