چشمک

چشمک

چشمک

مالکولم گلدول و 2 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

2

شابک
9789641740681
تعداد صفحات
228
تاریخ انتشار
1393/9/10

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        کتاب های بسیاری وجود دارند که با موضوعات و مسایل گوناگون برخورد کرده اند و دنیا را از زوایای متعدد به نحوی عالی و درخشان مورد تحلیل قرار داده اند. این کتاب جز آنها نیست. «بلینک» کتابی است که کوچک ترین اجزای زندگی روزمره را دربرمیگیرد و آن را مورد توجه قرار می دهد. مضمون، ریشه و اصل آن چیزهایی که بی درنگ و در یک چشم به هم زدن روی ما تأثیر می گذارد و نتیجه ی آن به فوریت ظهور می کند. مانند زمانی که فرد جدیدی را  می بینیم و یا با موقعیت پیچیده ای مواجه می شویم یا می خواهیم در شرایط فشار و تنش روانی سریعاً تصمیم بگیریم و یا با امر خطیر و دشواری رو به رو می شویم تا خودمان و دنیا را بهتر بشناسیم و بفهمیم. لازم است ارزش زیادی برای «بلینک» قائل شویم و آن را معادل ماهها تحقیق و بررسی منطقی قرار دهیم.
      

یادداشت ها

          مالکوم گلادول می‌آموزد که گاهی همانند ماجرای مجسمه‌ی کورو یا شبیه‌سازی جنگ، باید به حس خود اعتماد داشته باشیم و تجزیه و تحلیل اضافی جز خراب کردن تصمیممان، فایده‌ای ندارد. (مصداق خطایی که دیگران مانند دوبلی، کانمن و نسیم طالب به عنوان خطای اطلاعات اضافی مطرح می‌کنند) 
گاهی هم مانند قضیه‌ی نوشابه‌های پپسی و ماجرای دیالو باید از ناخودآگاه پیروی نکرد و بررسی دقیقتری نمود. البته که تمرین زیاد ممکن است باعث ‌شود متخصصانی بوجود بیایند و مهارتی کسب نمایند که ناخودآگاهشان از خودآگاهشان دقیقتر باشد.
در ماجرای کوک‌کانتی زمانی را توضیح داد که کم، زیاد می‌شود و براساس اطلاعات غیرضروری اضافی پزشکان ممکن است تصمیمهای نادرستی گرفته شود؛ پس نیازی به اینهمه اطلاعات جانبی بیهوده نیست.
یاد داد گاهی باید چشمان را بست و به صدای نواختن ساز گوش داد تا موسیقی را درک و از پیشداوری پرهیز کرد.
گفت زشت و زیبا نسبی هستند و چیزهای عجیب معمولا زشت به نظر می‌رسند ولی ممکن است بعد از مدتی که عادی شدند، نهایت زیبایی باشند و دیگران در تقلید آن از یکدیگر سبقت بگیرند.
توضیح داد برای سنجش لذت بردن یا عدم لذت بردن از بعضی چیزها همانند نوشابه و موسیقی، جرعه‌ای نوشیدن و لحظه‌ای گوش دادن فایده‌ ندارد؛ بلکه باید با آنها زیست.
گلادول اثر هاله را برایم تکرار کرد؛ جایی که وارن هاردینگ که دیگران از روی ظاهر و رفتار تردیدی نداشتند رئیس جمهور بزرگی خواهد شد و ناخودآگاه لقب رئیس جمهور بزرگ را برایش بکار می‌بردند، در زمره‌ی روسای جمهور بد و ناموفق آمریکا درآمد.
شمّ اقتصادی و تواناییهای ذاتی افراد را به رخ کشید تا خواننده حواسش به استعدادهایش باشد؛ جایی که موفقیتهای جک ولش و افراد مشابهش را مدیون تصمیم‌گیریهای فوری و قدرت نگاه آنها معرفی کرد نه مدیریت، کار زیاد و روشهای مناسب. (البته که بی‌تأثیر هم نیست)
کتاب نسبتا خوب ترجمه شده بود ولی ای کاش مترجم، نوشتار لاتین اسامی فراوانی که در کتاب نام برده شده‌اند را به صورت زیرنویس می‌آورد تا مراجعه به اطلاعات تکمیلی آسانتر باشد یا حداقل بتوانیم این اسمها را درست تلفظ کنیم. ضمنا بعضی جاها می‌توانست توضیحات تکمیلی ارائه کند که جایش واقعا خالی بود. برخی اغلاط تایپی هم در چاپ کتاب مشاهده می‌شد.
شاید بعضی از موضوعات برایم تکراری بود به این دلیل که آنها را از زبان دیگران خوانده بودم ولی برایم ارزشمند بود چرا که اینقدر باید آنها را مطالعه و در آن تفکر کرد تا به مهارت تبدیل شوند.
        

2