خمیر ترش
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
16
خواهم خواند
11
توضیحات
روز جمعه ای بود و بعد از یک روز کاری فشرده با کوهی از غم که درونم می چرخید، وارد خانه شدم. آن روز کنار تمام ارزیابی های کدگذاری من قرمز شده بود، همراه با نظرهای تحقیرآمیز. مدیرم، پیتر، با ملایمت هرچه تمام تر از من درخواست بازسازی کد کرده بود (احتمالاً موتور غرولندش به انداز? کافی گرم نشده بود). از یک طرف کج خلق و بداخلاق شده بودم و به همه چیز بد و بیراه می گفتم، و از طرف دیگر خودم را سرزنش می کردم. منتظر بودم تا بالاخره این خوددرگیری شبم را خراب کند. با صدای لرزان و کشیدن آهی، سفارش غذا را به بیورگ دادم. وقتی برادرش آمد، غذای دیگری آورده بود؛ یک ظرف سوپ تند پروپیمان تر و به جای یک تکه نان برای ترید، دو تکه گذاشته بودند. با صدای آرام و پچ پچ وارگفت: «تند و آتشین مخصوص سرآشپز.» سوپ آن قدر تند بود که تمام درماندگی ام را سوزاند و مثل ظرفی که توی آب جوش خیس خورده و ساییده شده، تمیز و سرحال به رختخواب رفتم.
بریدۀ کتابهای مرتبط به خمیر ترش
یادداشتها
1401/2/28
رمانی انگیزشی که دختری رو روایت میکنه که از کارش خسته و دلزده شده و طی اتفاقی خمیر ترشی دستش میرسه و شروع به نان پختن می کنه و یه جورایی با اون خمیرترش همخونه میشه و زندگی می کنه هر روزی که می خوندم کتاب رو دوست داشتم بلند شم و نون بپزم و بوی نون خونگی خونه رو پر کنه مادربزرگم با خمیر ترش نون میپخت همیشه ولی من امتحانش نکردم هنوز نون محشری میشه حتما
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1
1403/5/10
1
1403/2/8
4