بیابانی و هجرتبیابانی و هجرتمحمود دولت آبادی3.64 نفر |3 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام4خواهم خواند4توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب بیابانی و هجرت، نویسنده محمود دولت آبادی.لیستهای مرتبط به بیابانی و هجرتMahsa bgbnکتابهای ۱٤۰۲50 کتاب319میم مهرابیبهترینِ داستانیِ ایران21 کتابفرض کنید که "چاقسلامتی" کردیم! اما بعد: انگشت گذاشتن روی کتابهای داستانی ایرانی، برای من سختکاریه. بهدلیل اینکه زود فرصت زندگی، تنفس در فضایقصه، درکِدغدغههای مردمشون رو پیدا میکنم. البت که شده برای شادی روح نویسنده هم بهبهچهچهای میگم که: « اِی بر پدر مخالفت لعنت که چقدر خوب نوشتی!» وخلاصه ممکن بیشتر هم بشه و با کتاب: بخندم، احساساتی بشم عاقبتشه جلوم کوهِدستمال، استرس و هیجان بکشم، زندگی کنم، ارتباط بگیرم و دست آخر که تمام شد، کتاب رو محکم ببندم و خیره بشم بهجایی و "هوم" از تهدلی بگم! معیار انتخاب من همینهاست: بهترینهایی که باهاشون عمیق ارتباط گرفتم! بس که لامذهب همهچیزش خوب بوده!(هرچند که هنوز دارم برای خوندن و این لیست شاید بروز شه.) بسمالله:665هانی عرب حسن آبادی۱۴۰۲17 کتابتو این لیست کتاب هایی که در سال ۱۴۰۲ خوندم و میخونم رو قرار میدم.08هانی عرب حسن آبادیمحمود دولت آبادی11 کتابمحمود دولت آبادی نویسنده ایست که داستان را نقاشی میکند اما -به نظر من- گاهی به قدری وقتش را صرف تصویرسازی میکند که داستان از دست میرود و خسته کننده میشود. داستان های وی عمدتا تلخاند و به مشکلات اجتماعی میپردازند اما گاهی این مشکلات به قدری نادرند که خواننده تنها پر غصه میشود بدون این که ذهنش درگیر مسئله شده باشد و شاید فقط از خودش بپرسد چرا باید همچین مسئله ای مطرح میشد. به نظر میرسد که دولت آبادی را میتوان در آثارش دید .... دوراهی های شخصیتی که گریبان گیر خودش بودند و شاید هستند ....04یادداشتهای مرتبط به بیابانی و هجرتمیم مهرابی1401/07/10 "بیابانی" نتونست قدعلم کنه دربرابر"هجرت سلیمان". هجرت سلیمان سیلی محکمی برای مخاطب بود. انقدری که بعد از پایان بهجایی خیره بشید، نفس عمیقی بکشید و بعد کتاب رو محکم ببندید که دیگه نخوایید چیزی بخونید که لذت این قصه رو از بین ببره! 013هانی عرب حسن آبادی1402/02/04 تلخ اما زیبا....... متشکل از دو داستان هجرت سلیمان و بیابانی در داستان اول شاهد از هم گسیختگی پیوند های یک خانواده به خاطر سو ظن هستیم و در داستان دوم روایت همیشگی ظالم و مظلوم و ضرب المثل یه دست صدا نداره ....... نکته جالبی که بعد از خوندن ۵ اثر از محمود دولت آبادی نظرم رو جلب کرده اینه که بسیاری از توصیفات وی در آثار مختلفش همسان هستن مثل اینکه همه جا خونه و حیاط به اندازه یه زانو تفاوت سطح دارن یا آدمای مختلف داستان های مختلف که توصیف یکسان دارن و امثالهم که دو تا ایده رو به ذهنم میرسونه ..... یا واقعا داره محیطی که براش شناخته شده ست رو توصیف میکنه یا بر اساس محیطی شناس محیطی خیالی ساخته که عمده داستان هاش در اون محیط اتفاق میوفته .... اما هر چه که هست زیبا توصیف میکنه ....... نکته دیگه ای که در این داستان نظرم رو جلب کرد استفاده زیاد از حرف های رکیک بود .... دولت آبادی نشون داده که توانایی زیادی در تعدیل کردن کلمات رکیک داره و ای کاش باز هم از همون شیوه استفاده میکرد به جای استفاده مستقیم از الفاظ ناشایست هر چند که بسیار رئال و مانوس کرده بود داستان رو ...... تا الان این داستان و دیدار بلوچ تنها آثاری از دولت آبادی هستن که نظرم رو جلب کردن 016Mahsa bgbn1402/03/30 کتاب دوازدهم ۲۹-۳۰ خرداد ۴۰۲ هردو داستان منو عمیقا ناراحت کرد. داریم به دولتآبادی جایخالیسلوچ نزدیک میشیم... وجه اشتراک دو داستان: ارباب و رعیت 00