ایران شهر عمومیداستانایران ایران شهر محمدحسن شهسواری و 1 نفر دیگر 4.6 5 نفر | 4 یادداشت جلد 5 خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 15 خواهم خواند 15 خرید از کتابفروشیها ناشر شهرستان ادب شابک 9786226936521 تعداد صفحات 288 تاریخ انتشار 1401/1/2 توضیحات کتاب ایران شهر، نویسنده محمدحسن شهسواری. لیستهای مرتبط به ایران شهر جوان 1402/1/13 کتابهای ۱۴۰۱ 15 کتاب امسال سال خیلی متفاوتی رو تجربه کردم و تا یاد بگیرم زمان رو مدیریت کنم و برای کتاب خوندن وقت مناسب رو پیدا کنم طول کشید و کتابهای کمتری به نسبت قبل خوندم ولی با توجه به شرایطی که بود خودم از خودم راضیم. 0 15 یادداشتها محبوبترین جدید ترین شکوفه سادات مرجانی بجستانی 1402/3/3 . از یک کتاب چه انتظاری دارید داستان باشد،واقعی باشد،تاریخ و فرهنگ داشته باشد،گاهی شما را بخنداند و یا بگریاند،غافلگیرتان کند،به درد امروزتان بخورد. هر چیزی که بخواهید را میتواند در #ایران_شهر پیدا کنید.کتاب شلوغی که شخصیتهای متعدد و متفاوتش زنده میشوند و از صفحات کتاب بیرون میآیند و شما را نگران،خوشحال و غمگین میکنند.مرا هم دلتنگ کردهاند. ایران شهر کتاب چند جلدی است که ظاهر و باطنش شما را به فکر وا میدارد.من صداقت کتاب را دوست داشتم.وقتی کاستیها،ضعفها و قدرتها در هر دورهای همگی در کنار هم بیان شوند مخاطب احساس بهتری دارد.مخاطب وقتی حُسن پهلوی را بداند ضعفش را هم میپذیرد و وقتی ضعف انقلاب را بداند حُسنش را باور میکند.چیزی که انگار سالهاست همه میخواهند در پستوها پنهانش کنند و از بیانش واهمه دارند. ایران شهر جز کتبی بود که همهاش را دوست داشتم از طراحی جلد و فصل بندی تا خلاقیت در نوع شمارهگذاری صفحات و نقشه ضمیمه شده،داستانش هم که جای خود داشت. حقیقتش من خیلی اهل دنبال کردن دنباله دارها نیستم در عصر انتظار متولد شدهام و دنیا تا دلتان بخواد برای من انتظار تراشیده است دیگر دلم نمیخواهد خودم برای خودم انتظار بسازم.برای همین معمولا تا کتاب و سریالی به فرجام نرسد و دست انتظار از دامنش کوتاه نشود،سراغش نمیروم.با همین تصور ایران شهر دست گرفتم.انتهای جلد چهارم متوجه شدم که مجلدات چاپ نشده ای در راهند.حال من دیدنی بود. کوکا شهسواری خدا رو کولت.بیا آقایی کن همی چند جلدم روونه چاپ خونه کن.شما دلت میاد مو دل نِگرون و بیخبر از ای همه آدم باشم داستان شخصیتهای متفاوت با دیدگاهها و فرهنگهای مختلف را با شروع جنگ روایت میکند نویسنده به اجداد برخی ازشخصیتها هم سری زده است.کتاب در روز ۲۹ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ آغاز میشود.در جلد ۵ام رسیدهایم به پایان روز۶ مهر ۱۳۵۹. از من میپرسید به شما خواهم گفت کتاب برای تمام اغشار جامعه با هر طرز فکری مناسب است.ایران شهر را اگر ایرانی هستید دوست خواهید داشت. حالا که کمی از مبانی نوشتن را یادگرفتهام خوب میدانم نویسنده پوستش کنده شده تا توانسه اینقدر شخصیتِ خوبِ باورپذیر بسازد خدا قوت کتاب را اسفند تمام کردم.امشب مناسبترین فرصت بود برای معرفیاش. به بهانه سوم خرداد #محمد_حسن_شهسواری #شهرستان_ادب #ایران 0 9 جوان 1401/12/10 ایرانشهر تنها یک رمان نیست، انگاری که یک کتابِ تاریخه و شاید یک کتابِ جریانشناسی.. هرچه هست من از خوندنِ تاریخ در بسترِ شخصیتهای متفاوت و دوست داشتنی لذت بردم. و خب ایرانشهر ۵ روز شش مهر سال ۵۹ رو روایت میکنه، یعنی روزهایی در تاریخ وجود دارند که میشه ازشون یک کتاب نوشت.. ایرانشهر به ایستگاهِ آتش بسی رسیده که امام خمینی نپذیرفته و قطعا این داستان ادامه خواهد داشت. 2 19 Mohammad Sadeq Alizadeh 1402/11/27 بزنگاههای تاریخ دو وجه دارند؛ وجهی تراژیک و وجهی حماسی! زمین سوخته احمد محمود را اگر قائم بر وجه اول بدانیم، ایرانشهر شهسواری روی شقۀ دوم است. حماسی هم نه آن تصور موهومی که توی ذهن داریم و تنه به تنۀ اسطوره میزند و تایش را شاهنامه میداند؛ نه! بل بدان معنا که نباء عظیمی که خودش را بر جمع انسانی تحمیل کرده، انسانها را از تک و تای زندگی نینداخته! مرگ، فقدان و حتی جنگ در متن زندگی مردمان معمولی نه آنگونهست که ذهن و زندگی را به هپروت بنبستِ انتلکتوئلمآبانه بکشاند و نه آنقدر عادی که انگار نه خانی آمده نه خانی رفته. مرد عادی کوچه - به تعبیر جلال - این وضعیت را خوب فهم میکند. زندگی و حیات انسانی حتی با مرگ و فقدان و جنگ جاریست که اصلا انسان حیء است و زنده و این خصلت را حضرت حق در او به ودیعه گذشته و اینجاست که زندگی فردی و جمعی بشر با همۀ فقدانها جاری است و اینجا دقیقا همان جاییست که ایرانشهر ایستاده. از کار خوشمان بیاید یا نیاید اما به جایی که ایرانشهر ایستاده نمیتوان ایراد گرفت. رئالیسم شهسواری در ایرانشهر توی ذوق نمیزند، مخاطب را در هپروت بیعملی رها نمیکند. حماسۀ شهسواری حماسۀ مردمی معمولیست که بعضا از فرط معمولی بودن ممکن است حتی به چشم هم نیایند. هرچند نویسنده در مسیرِ معمولینمایی مردم گاه به افراط هم افتاده و در پارهای سطور به چاه عوامگرایی سقوط میکند اما کلیت روایتش از مردم جنگزدۀ روزهای نخست قابل دفاع است. جهانبینی کاراکترهایش هم نه از لفاظی و شعار که از میان عملشان بر میخیزد. هرچند عجله نویسنده برای کشاندن ذهن مخاطب به معرکۀ پرریتم و تند جنگ مانع از آن شده که مخاطب را راهی باشد به جهان کاراکترها. اینجا همان جاییست که عرفان علی بدخشان فهم نمیشود و دستگاه فکری پروفسور حسیب علیسان از سطرهای روی کاغذ بالاتر نمیآید و کاراکترها را – چه انقلابی چه چپ چه ملیگرا - از شخصیت به تیپ تنزل میدهد و از فهم پیچیدگیهایشان باز میدارد؛ حالا میخواهد کنتراست حسین و جمشید باشد در جنگ ظفار یا کاوۀ چپگرا که مادر و خواهرش او را نجس میدانند یا علی و زهرایِ حزباللهی. زمین سفت رمان هم لرزان است حداقل تا پایان جلد پنجم! خرمشهر اگر استعاره از ایران باشد که قرار است تیپهای مختلف را گرد خود جمع کند پس باید خود کاراکتری باشد سنگین و ثقیل و لنگرگاه کار که حداقل تا پایان جلد پنجم چیزی جس نمیکنیم جز قربان صدقه رفتنهای نویسنده برای دست و پای بلوری و سابقِ شرکت نفتی #خرمشهر و #آبادان. پ.ن: تصویر را از مجله الکترونیک واو برداشتم. 0 6 مهدی شکرگزار 1402/4/22 جلد ۵ ایران شهر، روز ۶ مهر سال پنجاه و نه را روایت میکند. حمله عراق قطع شده و منتظر جلسهی سازمان ملل هستند تا نتیجه آتشبس مشخص شود. شهسواری از این آرام بودن استفاده کرده و اطلاعات تاریخی و سیاسی خوبی را منتقل میکند. تاریخ خوزستان و آبادان قبل و بعد انقلاب و اطلاعات تاریخی از چریکهای فدایی خلق. اتصال داستان افراد از جلدهای قبلی و شرح بعضی وقایعی که در جلدهای قبلی سربسته مانده بود هم جالب و خواندنی بود. از جلد ۴ دوست داشتنیتر بود. روان و خوشخوان و جذاب. منتظر جلدهای بعدی میمانم. 0 13