بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

نامزد خوشگل من!

نامزد خوشگل من!

نامزد خوشگل من!

3.3
12 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

28

خواهم خواند

3

محسن که می خواست به چهره ی آرایش کرده و بدحجاب پرستار نگاه نکند.، رویش را کرد آن طرف و قیچی را پرت کرد طرف پرستار... دستم را که پانسمان کرد، با قیافه ای سرخ از عصصبانیت، اتاق را ترک کرد و رفت. رفتم دم بخش پرستاری که رویش را کرد آن طرف. هر طوری بود از او عذرخواهی کردم. با ناراحتی و بغض گفت:بخش های دیگه التماسم می کنند که برم اونجا، ولی من گفتم فقط و فقط می خوام در این جا خدمت کنم. من افتخار می کنم که جانباز رو تمیز کنم. برای من این ها پاک ترین آدم های روی زمین هستن... اونوقت رفیق شما با من اونجوری برخورد می کنه...

یادداشت‌های مرتبط به نامزد خوشگل من!

            از چند بعد خوب بود ولی یه نقطه ضعف داشت، البته اگر بشه ضعف دوسنتش
نقطه ضعفی که میگم اینه که کلا داودآبادی همه چیز رو فقط از عینک جنگ میبینه و از عینک بسیجی زمان جنگ، هر چند برخی اینو ضعف نمیدونن
قوت کتاب هم اینکه با وجود عدم بهره بردن از هنر خاصی از ادبیات، تو رو میتونه با خودش بکشه و همراه کنه، دیگر اینکه داستانهای کوتاه کوتاه کمک میکنه بین کار و مطالعات دیگر بخونیش، سه دیگر آنکه حس خوبی از بعضی جریانات و بعضی آدمها میده که حتی امروز هم بعضا میخوان خودشونو امام زاده جلوه بدن، آخر اینکه شاید به خاطر اون عینک اولیه که گفتم هستش یا هر دلیل دیگه ای که از گفتن بعضی حرفها که بعضا تابو هستن، ابایی نداره...

نکته ی دیگه اینکه حس سوختن درونی نویسنده رو تونستم احساس کنم، سوختن از جاماندن از رفقای همرزش... شاید این رو هم بتونیم به پای هنر نویسنده نوشت که تونسته به خوبی این حس رو منتقل کنه

در کل برای مطالعه ی سریع و راحت و لمس حس و حال اون زمانها، خوبه