کتاب احمدی روشنکتاب احمدی روشنمرتضی قاضی و 2 نفر دیگر4.710 نفر |7 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام15خواهم خواند5توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب کتاب احمدی روشن، زیرنظر حمید علی محمدی.یادداشتهای مرتبط به کتاب احمدی روشنسیدکمال1402/08/28 مطالعه این کتاب در تاریخ 1392/04/18 به پایان رسیده است. 00Telka1402/11/26 با خوندن این کتاب تازه فهمیدم دورهی دانشجویی یعنی چی... یک تنه چقدر برای این مملکت زحمت کشید. انشاءالله که دعای ایشون بدرقهی راه همهی کسانی باشه که هنوز هم دارن واسه این مملکت زحمت میکشن و ما حتی اسمشون رو هم نمیدونیم. روحشون شاد 00ریحانه کلاهی1401/09/16 جزو کتاب هایی بود که بارها و بارها خواندمش . روایت هایی دلنشین به سبک مینیمالیسم از زندگی شهید مصطفی احمدی روشن. صد روایت کوتاه و تاثیرگذار.. 19سقا علمدار1402/01/13 این کتاب رو روز اول دانشگاه هدیه گرفتم . یک سال بعد از شهادت شهید و چقدررر خاطرات این کتاب رو دوست داشتم. مصطفی یک الگوی به تمام معنا برای همه دانشجوهاست و زندگیش پر از درسه. با این استعداد میتونست هرجای دنیا بره و غرق در رفاه مادی بشه ، ولی موند و صنعت هستهای کشورش رو توسعه داد. روحش شاد و خدا به علیرضا پسرش کمک کنه که جای خالی پدر رو پر کنه «کتاب مصطفی احمدیروشن؛ یادگاران ۲۲» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/75097 00محمد مبینی1401/09/26 این داستانک کتاب مرا تکان داد: «شبی خواب دیدم سر قبری نشستهام. باران میبارید. روی سنگ قبر نوشته شده بود «شهید مصطفی احمدیروشن» از خواب پریدم . آن زمان مصطفی از من خواستگاری کرده بود؛ ولی هنوز عقد نکرده بودیم . بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم. یکبار از او سوال کردم: «کی شهید میشوی مصطفی؟» مکث نکرد. گفت: «سی سالگی» . شبی که او را به خاک سپردیم، باران میبارید.» 06سارا مستغاثی1400/11/04 معمولا وقتی دارم خاطرات شهدا را می خوانم، به دنبال یک سری نکات خاص در زندگیشان هستم...مثلا یک انتخاب، یک سخن یا...چیزی که شهادت را نصیبشان کرده است. در این کتاب هم که صد خاطره ی کوتاه از شهید احمدی روشن بود، دنبال همین جرقه ها بودم...به خصوص که این شهید با شهدای دیگری که دربارشان خواندم تفاوت بزرگی دارد...درباره ی این شهید دیگر بحث جنگ نیست...بحث دانشگاه و درس و صنعت و تحریم است... جمله ای از کتاب را خیلی دوست داشتم: "آدم ها مهم بودند برایش..." احتمالا این یکی از جرقه های کوچک زندگی شهید احمدی روشن است ولی من خیلی دوستش داشتم... "رفته بودیم سخنرانی حاج آقا خوشوقت. بعد از سخنرانی دور حاج آقا جمع شدیم. مصطفی پرسید: حاج آقا، ظهور نزدیکه؟ حاج آقا گفت: تا شما توی نطنز چه کار کنید..." در روزگار ما شهید شدن هنر می خواهد... 00زهرا1402/03/17 این کتاب ارزش زیادی برایم دارد، وقتی دبیرستان بودم بارها و بارها این کتاب را خواندم، دلنشین و شیوا و البته انگیزه دهنده 00