بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فلسفه علوم اجتماعی قاره ای: هرمنوتیک، تبارشناسی و نظریه انتقادی از یونان باستان تا قرن بیست و یکم

فلسفه علوم اجتماعی قاره ای: هرمنوتیک، تبارشناسی و نظریه انتقادی از یونان باستان تا قرن بیست و یکم

فلسفه علوم اجتماعی قاره ای: هرمنوتیک، تبارشناسی و نظریه انتقادی از یونان باستان تا قرن بیست و یکم

ایون شرت و 1 نفر دیگر
4.2
5 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

7

این اولین کتاب به زبان انگلیسی است که به طور کامل به فلسفه ی علوم اجتماعی در سنت قاره ای اختصاص داده شده است. کتاب حاضر به دنبال نشان دادن ماهیت منحصربه فرد رویکرد قاره ای به فلسفه ی علوم اجتماعی است و سنت قاره ای را در تقابل با سنت انگلیسی ـ امریکایی قرار می دهد. این کتاب به سنت های هرمنوتیک، تبارشناسی و نظریه ی انتقادی اختصاص دارد و متون و آراء نظریه پردازان کلیدی این حوزه ازجمله گادامر، ریکور، دریدا، نیچه، فوکو، مکتب فرانکفورت اولیه و هابرماس را بررسی می کند. رویکرد بدیع نویسنده با دنبال کردن ریشه های فکری آراء متفکران برجسته ی قرن بیستم تا یونان و روم باستان، مسیحیت قرون وسطی، روشنگری و رمانتیسم، عمق تاریخی آن ها را نشان می دهد. نویسنده در طول این اثر بر اهمیت فهم تاریخی انگشت می گذارد تا به این وسیله خصلت متمایز و اومانیستی فلسفه ی علوم اجتماعی قاره ای را نشان دهد. ایون شرت عضو هیئت علمی پژوهشی دپارتمان فلسفه ی دانشگاه آکسفورد است. او در دانشگاه های کمبریج، ادینبورو، و ولز تدریس کرده و مؤلف کتاب دیالکتیک مثبت آدورنو است.

پست‌های مرتبط به فلسفه علوم اجتماعی قاره ای: هرمنوتیک، تبارشناسی و نظریه انتقادی از یونان باستان تا قرن بیست و یکم

یادداشت‌های مرتبط به فلسفه علوم اجتماعی قاره ای: هرمنوتیک، تبارشناسی و نظریه انتقادی از یونان باستان تا قرن بیست و یکم

محتوای این
            محتوای این کتاب برای من که فلسفه را با مطالعه‌ی نسبتا جدی فلسفه اسلامی و فلسفه تحلیلی شروع کردم بسیار آموزنده بود و دیدم را نسبت به فضای فلسفه‌ی قاره‌ای(که پیشتر آن را مطلقا اراجیف می‌دانستم) بازتر کرد. البته متن کتاب را مطابق با بسیاری از استاندارد‌های سری‌ کتاب‌های کمبریج یافتم و نویسنده هم از تحصیل کردگان کمبریج است و طبیعتا سبک آن با متون اصیل حوزه‌ی قاره‌ای بسیار متفاوت است؛ با در نظر داشتن این دو نکته قالب کتاب هم برایم قابل تحمل بود. این کتاب را به عنوان منبع برای درس فلسفه‌ی علوم اجتماعی خواندم و تصورم از فلسفه‌ی علوم اجتماعی بیشتر آن‌چیزی بود که در سنت انگلیسی-آمریکایی به آن اطلاق می‌شود و از این جهت برای آن جستجوی اولیه پاسخ درخوری نداشت؛ اما این حرف بدین معنا نیست که خواندن این کتاب هیچ آورده‌ای برایم نداشت. 
جوهره‌ی اصلی این کتاب «اومانیسم» است که ادعا می‌شود ۳ خصیصه‌ی اصلی دارد: ۱-ریشه داشتن در آراء دوران باستان ۲-انتقال دانش از نسل‌های قبل به دوران حاضر و ۳-برساخته شدن(و نابود شدن) معنا توسط بشر و در تاریخ بشر و توسط قدرت بشر. نویسنده همواره سعی داشت این قالب اومانیستی را بر فضای هرمنوتیک، تبارشناسی و نظریه انتقادی بزند و احتمالا این هدف فکری در گزینش و ارائه‌ی روایت نیز دخیل بوده است. 

در حال حاضر قصد ندارم درباره‌ی محتوای کتاب چیزی بگویم، چرا که برای این کار فرصت زیاد است اما از خواندن این کتاب‌، درس‌هایی هم گرفتم که بد نیست به برخی از آن‌ها اشاره کنم:
۱-برای صاحب‌نظر شدن در فلسفه و برداشتن گام‌های جدی فکری، لازم است تا در آثار دوران باستان و علوم اسلامی عمیقا غور کنیم و حتی‌المقدور از معاصرین اثرگذار یاد بگیریم که چطور از آراء ارزنده‌ی گذشتگان بهره ببریم.
۲-حتی اگر خواننده‌ای مثل من که علایق جدی تحلیلی دارد هم به حوزه‌هایی که قاره‌ای به حساب می‌آیند سرک بکشد، ایده‌های شورانگیزی را خواهد یافت و حتی در مواردی درمی‌یابد که به مانند آنان فکر می‌کند.
۳-می‌توان عرفان را به نحوی بسیار زیرکانه به فلسفه وارد کرد و آن فلسفه را هم جریان‌ساز و دوران‌ساز و استثنایی به شمار آورد(البته من توصیه به انجام آن نمی‌کنم) بدون آن که فریاد وااسفا و وامصیبتا از گوشه‌ای به گوش برسد!
۴-کسی با مبدأ فکری اسلامی، احتمالا با چپ‌ها سر «جهان‌بینی» به مشکل بخورد و با راست‌ها سر مسائل فنی‌تر و علمی‌تر فلسفه.
۵-از سه خصیصه‌ی اومانیسم، احتمالا مورد سوم که ناظر به ساخته‌ شدن معنا توسط بشر یا فعالیت بشر در طول تاریخ است بیشتر با مبانی ما ناسازگاری دارد.