قضیه رابرت اوپنهایمر

قضیه رابرت اوپنهایمر

قضیه رابرت اوپنهایمر

هاینار کیپهارت و 1 نفر دیگر
4.5
1 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

13

شابک
9789644870743
تعداد صفحات
178
تاریخ انتشار
1342/10/11

توضیحات

        در اوج دوران مک کارتیسم، در سال 1954، لویس استراوس، ، رئیس هیت مدیره کمسیون انرژی اتمی آمریکا (AEC)، که شواهدی بر جاسوسی شورویها از برنامه اتمی آمریکا داشت و به خاطر پیشینه چپ گرایانه اوپنهایمر و مخالفتهای اوپنهایمر با توسعه اتمی آمریکا، خصوصا توسعه بمب هیدروژنی، به او مشکوک بود، یک دوره سوال و جواب یکماهه از اوپنهایمر برگزار کرد و در نهایت اجازههای امنیتی او را لغو کرد. از جمله اتهامات اوپنهایمر، تعلل او در لو دادن یکی از دوستان کمونیستش، هوکان کاوالیر بود که به او پیشنهاد انتقال اطلاعات به شوروی داده بود. لغو اجازه امنیتی اوپنهایمر به معنای پایان دادن همکاری اوپنهایمر با دولت آمریکا در پروژههای سری بود.البته اوپنهایمر همچنان مدیر موسسه مطالعات پیشرفته بود و به فعالیتش در آن مرکز ادامه داد. نویسنده آلمانی، هاینار کیپهارت، بر اساس بازجوییهای اوپنهایمر نمایشنامهای با عنوان «قضیه رابرت اوپنهایمر» (In der Sache J. Robert Oppenheimer) در ۱۹۶۴ منتشر کرد که در ایران با ترجمه نجف دریابندری از سوی انتشارات خوارزمی منتشر شدهاست.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به قضیه رابرت اوپنهایمر

لیست‌های مرتبط به قضیه رابرت اوپنهایمر

یادداشت‌ها

قضیه‌ی بمب
          قضیه‌ی بمب اتم

علم چگونه زندگی بشر را تغییر می‌دهد؟ مثلاً جهان و آینده‌ی انسان بدون انرژی هسته‌ای چه شکلی می‌شد؟ دنیا بدون انرژی‌ای که یکی از دستاوردهایش بمب اتم است چگونه دنیایی می‌شد؟ آیا از این‌که هست، تاریک‌تر می‌بود یا شکل دیگری می‌یافت؟ معادلات سیاسی و نزاع قدرت‌ها چه شکلی می‌شد و به کجا می‌رسید؟ بیایید فکر کنیم که اگر بمب اتم ساخته نمی‌شد عاقبت جنگ جهانی دوم چه می‌شد و در نهایت زندگی بشر در چه مسیری می‌افتاد. ساختارهای اجتماعی و سیاسی و نظامِ قدرت‌های جهانی و اقتصادهای کلان که پس از جنگ جهانی دوم دگرگون شدند، چگونه می‌بودند؟ هول‌انگیز نیست؟ آیا این جنگ بدون بمب اتمی و ویرانیِ هیروشیما و ناکازاکی پایان می‌یافت؟ چگونه پایانی؟ می‌شد که بمبی ساخته نشود و جنگ و کشتارهای عظیم پایان یابد؟ می‌شد که بمبِ ساخته‌شده استفاده نشود و جنگ پایان یابد یا اینکه ساخت و استفاده از بمب اجتناب‌ناپذیر بود؟ امیدوارم حوصله‌تان سر نرفته باشد. اصل «قضیه» مانده است. بیایید قضیه را شخصی‌تر کنیم: شما دانشمندید. یک فیزیکدان. اولویت‌تان چیست؟ علم؟ تکنولوژی؟ حیات؟ انسان؟ کشور؟ وفاداری؟ صداقت؟ فکر می‌کنید درست در آن لحظه که باید تصمیمی بگیرید که نتیجه‌اش تأثیری عمیق بر سرنوشت بشر دارد چگونه رفتار می‌کنید و چه راهی در پیش می‌گیرید؟ ناگزیر است که همه دارید به کارهای خیر فکر می‌کنید چون تصور چنین شرایطی و خود را در آن دوراهیِ محض دیدن کاری نیست که هرکس بتواند از پسش برآید. اما اگر برآمدید و تصورش کردید. تصمیمتان چیست؟ اگر کار نادرستی باشد که نتیجه‌اش به‌اعتقاد خیلی‌ها خوب باشد و خیلی‌ها نهی‌اش کنند، چه می‌کنید؟ انجامش می‌دهید؟ می‌دانم، لحظه‌ای خوف‌انگیز است. بیایید از این لحظه بگذریم. کار انجام شده و نتیجه‌اش را می‌بینید: قضاوت می‌شوید، ستایش می‌شوید و تکفیر. می‌گذرید و در خود جست‌وجو می‌کنید. پیشنهاد دیگری دارید؛ کاری بزرگتر. این‌ بار کاری نمی‌کنید. نتیجه: دوباره قضاوت خواهید شد، تکفیرتان می‌کنند و ستایش. قضیه دقیقاً همین‌ است. لحظه‌ای، جایی در میانه‌ی این تصمیم‌ها. لحظه‌ی انتخابِ‌ توحش یا عقلانیت. لحظه‌ی مسیرها.
قضیه‌ی رابرت اوپنهایمر نمایشنامه‌ای است درباره‌ی «پدر بمب اتمی» که بر اساس اسناد و گزارش‌های پرونده‌ای که حجم آن به سه‌هزار صفحه می‌رسد، نوشته شده است. قضیه‌ای تنیده در میان همین لحظه‌ها و مسیرهای سخت.
        

0

          همیشه بزرگترین پیشرفت ها از دل  ویرانگر ترین جنگ ها بیرون میاد و به بهایی از بین رفتن زندگی میلیون ها نفر .وقتی ملت ها برای سلطه ایدولوژی ها ملی گرایانه افراطی شون در کنار حرص وطمع با هم درگیر میشدن  .. تمام ابزارهای ممکن رو بکار میگرفتند تا بر حریف سلطه پیدا کنند 
سالها پیش وقتی ابر قدرتی های مثل المان و  ژاپن با امریکا  وارد جنگ شدند و میخواستند به هر نحوی بر دنیا تسلط پیدا کنند و جنگ عظیمی و بی فایده ای شکل گرفت .‌.امریکا که در دو جبهه می جنگید   بشدت از جنگ و ادامه اون  و  صدماتی که از شروع تا اتمام غیرقابل پیشبینی  جنگ متحمل شده بود  نگران بود..و بر اساس‌خبرهای که دریافت کرده بود آلمان در حال ساخت سلاحی بود مخرب تر از هر بمبی که تا به حال ساخته شده بود در این میان ژاپن هم مطلقا حاضر به تسلیم شدن نبود..در این میان امریکا برای عقب نماندن از این مسابقه تسلیحاتی به فکر ساخت مرگبارترین سلاح تاریخ بشر افتاد و در طی چند سال  گرد اوری دانشمندان فراری اروپایی علم فیزیک به  ساخت و ازمایش بمب اتمی اقدام کرد و دنیا  نظاره گر قدرت غیرقابل کنترل این ابر بمب ها شد.. بمب های که در زمانی بسیار کوتاه با کمترین  دخالت انسانی  دورترین  شهرهای دشمن  رو با خاک یکسان میکردن.. چنان که  اولین پیشگامان این ابر بمب ها با قدرت ۲۰ هزار تن tnt  در هیروشیما و ناکازاگی در روز اول ۱۱۰  هزار کشته و در مجموع ۲۲۰ هزار کشته روی دست های خونین امریکا و دنیا گذاشتن..  اما طمع حکومت ها پایانی نداشت 
 در  هنگام ساخت اولین بمب  فکری  برای ساخت بمبی با قدرتی بسیار مهیب تر یعنی  ۵برابر قوی تر از بمب فعلی یعنی ۱۰ مگا تن tnt به ذهن یک دانشمند رسید ..اما  فاجعه حاصل از  کشتار بمب اول بشدت بر روی دانشمندان موثر در اون پروژه اثر گذاشت بود و ترس از اینده و بی قیدی حکومت ها اونها رو منزوی و مردد کرد بود در نتیجه پروژه بمب به تاخیر افتاد
و شوروی با استفاده از این فرصت  تونست بمب خودش رو بسازه  در این میان در امریکا بین  دانشمندان و نیروهای امنیتی برسر این موضوع اختلافات شدیدی پیدا شد و همه به دنبال یک مقصر برای مجازات میگشتند وقایعی  از یک محکمه سری که در این نمایشنامه بهش پرداخته  شده 
        

23