The Cat Who Saved Books

The Cat Who Saved Books

The Cat Who Saved Books

3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

2

The Cat Who Saved Books is a heart-warming story about finding courage, caring for others – and the tremendous power of books. Grandpa used to say it all the time: 'books have tremendous power'. But what is that power really? Natsuki Books was a tiny second-hand bookshop on the edge of town. Inside, towering shelves reached the ceiling, every one crammed full of wonderful books. Rintaro Natsuki loved this space that his grandfather had created. He spent many happy hours there, reading whatever he liked. It was the perfect refuge for a boy who tended to be something of a recluse. After the death of his grandfather, Rintaro is devastated and alone. It seems he will have to close the shop. Then, a talking tabby cat called Tiger appears and asks Rintaro for help. The cat needs a book lover to join him on a mission. This odd couple will go on three magical adventures to save books from people who have imprisoned, mistreated and betrayed them. Finally, there is one last rescue that Rintaro must attempt alone . . . Sosuke Natsukawa's international bestseller, translated from Japanese by Louise Heal Kawai, is a story for those for whom books are so much more than words on paper.

یادداشت‌های مرتبط به The Cat Who Saved Books

            *3.5*
من معمولاً ریویو بلند نمی‌نویسم ولی برای این کتاب کلی حرف داشتم. شما هم بخونیدش^^

•اولش بگم داستان این کتاب چی بود:
داستان یه پسری به شدت منزوی و گوشه گیره به اسم رینتارو که بعد مرگ پدر و مادرش همراه با پدربزرگش، که یه کتابفروشی کتاب‌های دست دوم داشته، زندگی می‌کرده.
کتاب با مرگ پدربزرگ شروع میشه. رونتارو که به خاطر این موضوع شرایط روحی خوبی نداره یه روز تو کتابفروشی نشسته بود که یهو یه گربه‌ی سخنگو و عجیب وارد زندگی‌ش میشه و اون رو برای نجات دادن کتاب‌ها به چهار تا هزارتو و مأموریت می‌بره‌:
هزارتوی اول: مردی که کلکسیونی از کتاب‌ها داره.
هزارتوی دوم: مردی که کتاب‌ها رو خلاصه می‌کنه.
هزارتوی سوم: مردی که رئیس یک انتشاراتیه.
و هزار توی آخری و چهارم: که چون خودم چیزی نمیدونستم و برام هیجان‌انگیز تر بود به شما هم نمی‌گم که لذتش براتون از بین نره⁦:-D⁩


خب... به این کتاب حس‌های مختلفی داشتم و تا پایان کتاب نمی‌دونستم چند تا ستاره بهش بدم! 
-اولش با دیدن اسمش چون هم کتاب‌ها و هم گربه‌ها رو دوست دارم خریدمش بدون اینکه چیزی ازش بدونم:»
-با خوندنش کم کم ازش خوشم اومد ولی بعد از پایان هزارتوی دوم، حس کردم یه چیزی کم داره، انگار برای مفاهیمی که میخواست برسونه خیلی توضیحش کم بود و نمی‌تونست قانعم کنه! 
- بعد از هزارتوی چهارم، یه کم بیشتر درک کردمش ولی باز کاملا قانعم نکرد!
ولی در کل چیزایی که درباره‌شون صحبت کرده بود خیلییی مفید و جالب بودن و مطمئنم تا چند مدت فکرم رو درگیر میکنن‌.

 به هرررر کتابخونی پیشنهاد می‌کنم این کتاب کوتاه رو بخونه تا از خودش بپرسه و بیشتر دقت کنه به این مسئله که ″آیا واقعاً کتاب‌هارو دوست داره؟ یا اینکه فقط فکر می‌کنه که اینطوره؟!...″