دل تاریکی

دل تاریکی

دل تاریکی

جوزف کنراد و 1 نفر دیگر
4.1
7 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

18

دل تاریکی را بزرگترین رمان کوتاه قرن بیستم و واقعیت فرهنگی اروپا ،محکومیت روش های استعماری،سفر شبانه به دنیای ناخودآگاه،نمایش امپریالیسم و... نامیده اند. در دل تاریکی،کلمات بر گرد دایره ای واحد می چرخند،در کلمات دیگر مستحیل می گردند و شبکه ای از تداعی معانی ایجاد میکنند و بر اثر تداعیها همه تصاویر با هم مرتبط میشوند. یگانه شدن تصاویر گوناگون، دنیای دل تاریکی را با دنیای اساطیری پیوند می دهد. کنراد گفته است که هدف او از نوشتن این است که خواننده را به شنیدن و حس کردن و، خاصه، دیدن وادارد. البته در چنین شنیدن و دیدنی لازم است که گوش ببیند و چشم بشنود.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

باغ مخفی

1402/09/03

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به دل تاریکی

یادداشت‌های مرتبط به دل تاریکی

            از معدود داستان‌هایی است که درباره استعمار خوانده‌ام و تا اواخر داستان، دیده‌ام نویسنده چیزی برای رو کردن در چنته داشته است. امروزه  تصویر استعمار فراوان در دسترس هست. حتی گزارش روند استعمارِ سرزمین‌ها و دسته‌بندی بومی‌ها به همکاران و هسته‌های مقاومت هم دیگر کهنه شده و همه می‌دانندش. آنچه «دل تاریکی» را متمایز می کند، ارتباط وجودی بومیان و استعمارگران است که در این کتاب به صورت واضح آمده و من جای دیگر با این قدرت ندیده بودم. دلیلش هم این است که نویسنده این‌جا توانسته از منظر الهیاتی نگاهی به استعمار داشته باشد، که منجر به الغای گزاره‌های مشهور زیادی درباره استعمار می‌شود. پس از آن صحنه حیرت‌انگیزِ مواجهه کشتی با حامیان کورتز است که نویسنده برگه‌های تازه‌اش را رو می‌کند و با لبخند به مخاطب نشان می‌دهد که چندان شناختی از استعمار ندارد. منظورم، شناختی از استعمار در واقعیتِ آن است نه «آن استعماری که استعمار دوست دارد شما در ذهنتان تصویر کنید.»