معرفی کتاب داستان خانوادگی اثر واسکو پراتولینی مترجم بهمن فرزانه کتابعمومیداستانایتالیا داستان خانوادگی واسکو پراتولینی و 1 نفر دیگر 3.2 7 نفر | 6 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 9 خواهم خواند 3 خرید از کتابفروشیها ناشر کتاب پنجره شابک 9789647822091 تعداد صفحات 138 تاریخ انتشار 1398/2/14 توضیحات کتاب داستان خانوادگی، نویسنده واسکو پراتولینی. ادبیات ایتالیا ادبیات داستانی ادبیات کلاسیک دهه 1940 میلادی لیستهای مرتبط به داستان خانوادگی جامیوگر(گربه ماهی سابق) 2 روز پیش طعم سرد غم 19 کتاب بعضی داستانها از غم ، غمگین تر هستن. پ.ن:نظر کاملا شخصی. پ.ن:لیست بدون ترتیب است(شاید) 4 14 مریم علویان 1403/5/9 خواندهشدههای ۱۴۰۳ (۴)✅️ 100 کتاب کتابهایی که در سال ۱۴۰۳ خواندهام👌 0 4 یادداشتها محبوبترین جدیدترین مریم علویان 1403/6/7 این داستان به به خاطر نام مترجمش خواندم و یکی از ستارهها برای ترجمه است. طبیعی بود که حکایت ناکاملی از یک زندگی باشد اما طبیعی نبود که هیچ و هیچ و هیچ اوج و فرود و نقطهی اکسترمم نسبی و حتی توجه به جزئیات یا هرچیزی که کمی تحرک ایجاد کند، نداشته باشد. میزان بیاتفاق بودنش از حدی که نویسندهای بخواهد با نیت جدی، یکنواختی و کرختی بسازد، بسیار فراتر بود. نسخهی صوتیاش را وقت کارهای روتین و رانندگی اما با توجه خوبی گوش دادم. خواندنش را به کسی توصیه نخواهم کرد. 0 0 محمدرضا زرینفر 1401/3/22 ساده و لطیف و بااحساس 0 1 جامیوگر(گربه ماهی سابق) 5 روز پیش همیشه خوندن و گوش دادن به زندگینامه و داستان های غم دار رو دوست داشتم. یه طور غیر قابل توصیفی رضایت خاطر بهم میدادن. کتاب پیشِرو داستان خانوادگی نیست. داستان دوباره خانواده شدن است. کتاب از نظر ادبیات چنگی به دل نمیزد ولی احساسات پشت هر کلمه همچو شمشیر قلبت رو تیکه و پاره میکنن. داستانی بی شیله پیله از غم،حسرت،دوری،سوگ،فراموشی،تلاش برای فرار کردن، عشق و سپس آرامش است. خوندنش رو پیشنهاد میکنم؟ بله ولی برای افراد غم دوست. پ.ن: نوشتن ریویو خیلی برام دشوار شده. دلم میخواست بیشتر بنویسم... 0 9 saeed 1401/9/23 فروچو» برادر نورسیدهای است که با آمدنش مادر را به کام مرگ فروبرده، با زیبایی ذاتیاش فرزندخواندهی اعیانها شده و واسکو و مادربزرگ هفتهای یک بار برای دیدنش به ویلارسا میروند، اما در این میان آنچه هر روز بیاهمیتتر میشود، همان فروچویی است که هماکنون واسکو دارد با او دردِدل میکند؛ فروچوای که بهدلیل تربیت خاصش بهسختی میتوان با او ارتباط گرفت، پسربچهای ننر و نازپرورده که برخوردی سرد دارد، اسباب بازیهای قشنگش را به رخ میکشد، با گریههای بیدلیلش واسکو را به دردسر میاندازد و حکم آخر آنکه، مقصر اصلی مرگ مادر است. اما چه چیزی این فروچوی بیاهمیت را ناگهان تبدیل به برادری کرده که برای پذیرفتنِ نبودنش، باید اینچنین با او بودن را ادامه دهد؟ 0 7 yaghoob samsami 1403/10/22 مادر راوی ۲۵ روز بعد از به دنیا آمدن برادرش میمیره،پیشکار یک بارون ثروتمند برادرش دانته (فروچو) رو به فرزند خواندگی قبول میکنه. برادرش مریض میشه و اینجا با هم یه سری خاطرات رو مرور میکنن و درباره رابطه برادرش با زن ها و تنهایی و فقر و ترس از مرگ صحبت میکنن. داستان کشش و هیجانی نداره و وارد جزئیات نشده و فقط یه سری کلیات رو گفته و داستان بیشتر به جنبه احساسی و پرداختن به رابطه ساده راوی و برادرش و مادربزرگشون پرداخته ولی جذابیتی نداره داستان. 0 0 شیدونگ 1403/1/24 چند صفحه آخر اشکم را درآورد. اشکم دمِ مشکم نیست؛ اما داستان خانوادگی زیبا و لطیف و انسانی بود. 0 0