بگو آآآ (روایت یک شغل)بگو آآآ (روایت یک شغل)گروه نویسندگان4.28 نفر |5 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام11خواهم خواند2توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگراین کتاب، بخش اولِ خاطرات شغلی است که از خرداد 89 تا خرداد 90 در مجله همشهری داستان چاپ شدهاند.یادداشتهای مرتبط به بگو آآآ (روایت یک شغل)نفیسه سادات موسوی1401/03/10 با اینکه بیشتر اینها رو تو کتاب داستان همشهری خونده بودم ولی کنار هم بودنشون هم لطف داشت. روایتهای کوتاه کوتاه و لقمهای از زوایای پنهان شغل های مختلف. زاویه دیدهایی که ما از بیرون شاید به ذهنمونم نرسه وجود دارن. مشکلات و دغدغه ها و موانعی که دونستنشون باعث میشه ناخودآگاه احترام بیشتری برای صاحبان اون شغل ها قائل باشیم. و البته جذابیتهای پنهان شغلها هم برامون آشکار میشن با خوندن این کتاب. مخصوصا شغلهایی که بصورت روزمره کلی مراجعه کننده مختلف دارن و هیچ روزیشون شبیه روز قبل نیست. در کل به یکبار خوندنش می ارزه. مخصوصا بعنوان کتابی که تو مسافرتهای کوتاه برای تو قطار مثلا همراه میبریم 02مشتاق شهادت1403/02/03 خیلی لذت بخش بود آشنایی با شغل های مختلف با وقایع واقعی و قلم روان و جذاب... دوسش داشتم 02معصومه توکلی1402/01/30 ریویو باشد برای بعد.. پ.ن. لیلی این را هم اضافه کن به فهرستت! :) 01Sh M1401/03/10 معمولاً یکی از قسمتهای ه.د که زودتر از بقیۀ قسمتها میخونم، روایتهای مستند و خصوصاً روایتهای شغلی هستن. نثر روون و خودمونی این کتاب هم باعث شد که دوستش داشته باشم و از خوندن ش لذّت ببرم. 02مظفری1403/02/03 نوشتههای این کتاب را در همشهری داستان خواندم. دوست داشتنی بود و جالب 03