معرفی کتاب فقیه و سلطان (دیالکتیک دین و سیاست در تجربه تاریخی عثمانی و صفویه - قاجاریه) اثر وجیه کوثرانی مترجم یاسین عبدی

فقیه و سلطان (دیالکتیک دین و سیاست در تجربه تاریخی عثمانی و صفویه - قاجاریه)

فقیه و سلطان (دیالکتیک دین و سیاست در تجربه تاریخی عثمانی و صفویه - قاجاریه)

وجیه کوثرانی و 1 نفر دیگر
2.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

شابک
9786002538994
تعداد صفحات
304
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

کتاب فقیه و سلطان (دیالکتیک دین و سیاست در تجربه تاریخی عثمانی و صفویه - قاجاریه)، نویسنده وجیه کوثرانی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به فقیه و سلطان (دیالکتیک دین و سیاست در تجربه تاریخی عثمانی و صفویه - قاجاریه)

یادداشت‌ها

          هم کتابی خوب، هم کتابی بسیار بد!
ازونجایی که علاقه زیادی به بحث اسلام سیاسی دارم این کتاب رو مطالعه کردم.
اول از همه بگم که رویکرد نویسنده به شدت سکولار هست البته این به خودی خود چیز بدی نیست.
نویسنده در بخش های اول کتاب سعی در تفسیر سکولار و عدم قدرت طلبی مبانی دینی سنی و شیعه داره. 
(البته باز درود به انصاف نویسنده که شروع داستان سلطان و خلافت رو بابت سقیفه میدونه! گرچه که از لفظ خلفای راشدین استفاده میکنه... مع الاسف) 
و با گذشتن و توضیح به بررسی چرایی اختلاف ها میپردازه.
در بخش دوم که شاید مهم ترین بخش باشه. کل دعوای عثمانی و صفوی و جدال این دو عقیده رو یک دلیل مهم میدونی و باقی دلایل و تحرکات دینی  و مذهبی رو پشت این موضوع یعنی:دلایل کاملا اقتصادی و به نوعی استراتژیک جغرافیا_اقتصاد .
که در نهایت بازنده این مبارزه رو هر دو طرف میدونه که باعث برد غرب و از دست رفتن اموال دو کشور بزرگ و متمدن شد.
در نهایت صحبت رو با ایت الله نایینی تموم میکنه بابت ساختاری که از روی رشید رضا(متفکر اخوان المسلمین) به نوعی کپی برداری شده برای پاسخ به مشکلات.
این یک چکیده خیلی خلاصه بود از کل کتاب.
در نهایت آیا کتاب خوبی است؟
بله:چون با تفاسیر سکولار و تفکر متفاوتی آشنا خواهیم شد که توسط یک نویسنده که با جغرافیا و فرهنگ  مذهبی آشنا هست و اهل لبنان هست. (البته از نکات خیلی جالب شباهت تفاسیری هست که در بعضی نقاط تاریخی نزدیک به علمای سنتی و حتی منتقد نویسنده هست مثل آیت الله خمینی!)
خیر:چون به شدت با دلایل به نوعی بازی بازی میکنه! بابت اینکه دلایل خودش رو پیش ببره از تفاسیر تاریخی میپره روی تفاسیر معنوی و بلعکس. مثلا قبول شیعه رو تماما بابت صوفی گری ایرانی ها میدونه و همه کارها رو از پیاده روی اصفهان به مشهد توسط شاه عباس، یا ساخت حرم رو ناشی از نوعی ریاکاری و سوار گرفتن از روحیه صوفی مردم! و وقتی به بحث مثلا ملاصدرا میرسه و یا فاصله فقه و تصوف که باعث خالص سازی شیعه از عقاید دیگر هست، هیچ چیزی نمیگه و حتی سکوت ملاصدرا بابت اوضاع غلط فکری قلمداد میکنه و در جهت تفسیر خودش استفاده میکنه! انگار ملاصدرا از آسمان آمد!
در کل این کتاب رو میشه به نحوی نزدیک به مطالبی مثل مشروطه ایرانی دانست که البته از نظر تفسیر دینی و عرفانی اشتباهاتی نزدیک به هم دارند. 
        

5