جزئیات فعالیت

      سقوط واژه خیلی کمیه برای اون چیزی که برای نومه نور اتفاق افتاد
عذاب الهی و نیست و نابود شدن عبارات بهترین
داستان سقوط نومه نور خیلی شبیه داستان قوم هایی که بود که در گذشته گرفتار عذاب الهی شدن
نومه نور سرزمین مبارکی بود با کلی نعمت که ایلوواتار (خدای یگانه دنیای تالکین) در اختیار انسان های مبارز و مومن قرار داده بود
ولی کم کم طمع ثروت و قدرت و حسادت به نامیرایی الف ها و والار به این مردم غلبه کرد و رفته رفته بیشتر و بیشتر خواستن و تا میتونستن انسان های سرزمین میانه رو غارت کردن و به بردگی گرفتن
و در نهایت سائورون به راحتی با وعده جاودانگی فریبشون داد و اونا رو مجبور کرد ملکور رو بپرستن 
برای عبادت ملکور معابد ساختن و به پیشگاهش انسان های بیگناه رو شکنجه و قربانی می‌کردن
در نهایت علیه والار لشکرکشی کردن پس ایلوواتار جزیره شون رو در هم کوبید و همه رو با عذابی که نازل کرد کشت به جز مؤمنینی که قبل نازل شدن عذاب از جزیره فرار کردن
خیلی شبیه بود واقعا به جز یه مورد
اینا پیامبری نداشتن که تا لحظه آخر نصیحت و راهنمایی شون کنه 
والار اوایل یه سری قاصد فرستادن که اینا رو نصیحت کنن ولی بعد که سرکشی اینا رو دیدن ولشون کردن به حال خودشون پس سائورون هم با خیال راحت کارشو کرد