جزئیات فعالیت
3 روز پیش
آخه من چی بگم؟😐 کتابی که تو پنجاه صفحه اول کاری کنه زار بزنی نه گریه بکنی. زار بزنی چی میتونم دربارش بگم.😩 همین طور که میخوندم از حجم اشکی که جمع شده بود همه چیو تار میدیدم. پاک میکردم میرفتم جلوتر و باز اشک دور چشمم جمع میشد و بغض میکردم. آقا این نباید اینطوری باشه.😣😭 (بنده به شدت احساسی تشریف دارم.) چیزایی که به چشمم اومده تا الان اول اینکه شروعش از همون جمله اول خداس. جمله اول رو بخونید متوجه میشید چی میگم. به خاطر اینکه از زاویه دید اول شخص داستان رو دنبال میکنیم به شدت ارتباط نزدیکی با دارو برقرار کردم. خیلی زیاد که همون اول کتاب اشکمو درآورد.😐 توصیفات خیلی دقیقی داره و اصلا نامفهوم و گنگ نیست. اون تکنولوژی و دستگاه هاشون خیلی جذابه. ولی جذاب ترین نکته تا اینجا دنیا و سیستم حکومتی داخل کتابه. که میشه اختلاف طبقاتی مردم و نژاد ها(یا رنگ های مختلف)، قوانین این حکومت، سبک زندگی شون با تکنولوژی های خیلی جالبشون، و گذشته تاریک و نامعلوم این حکومت و سیاره ها. و کلا این حکومت داخل کتاب خیلی جالب انگیز و خفنه. و یکی دیگه از نکته هاش ارتباط دارو با اییو عه. خیلی نازن. شاید یکی از جذاب ترین زوج هاییه که تو کتاب ها خوندم. خیلی خوبن.🥲🥹 کلا شخصیت پردازی خیلی خاصی داره و از همین الان حس میشه. از همین الان عاشق قلم پیرس شدم. واقعا جادوییه و با روح و روان و قلبتون بازی میکنه. واقعا خوشحالم شروعش کردم.
101
0
8
(0/1000)
هنوز نظری ثبت نشده است.
نظرات