یادداشتهای معصومه سجادی (2) معصومه سجادی 1403/5/4 پاریس، پاریس! سعید تشکری 3.3 8 ملک ، دختر و غزال مادر...نام پدر چه بود؟ حشمت به مرگ که میشد جواب داد؟ سهراب ... قصه غصهی مشهد است...کلفی که حشمت به گونهی مهیار زده هنوز درد دارد و امام آهوهاست که ضامن درد است... تاریخ لابهلای قصهاش پیچیده و نثر، نثر ی پخته و زیباست. 0 0 معصومه سجادی 1402/10/10 شاه بی شین (رقعی) محمدکاظم مزینانی 3.7 1 شب است یا نه...روز است و تو نشستهای در دنجترین جای زندگیات و خط به خط پیش میروی تا شین شاه بیفتد...میدانی که یک روزی میافتد ولی آب و تاب افتادنش را ندیدهای جایی به این خوبی گفته باشند. و شین زود میافتد انگار که از ابتدا هرگز نبوده است...برایت عجیب نیست که اینقدر دوست داری نقطه به نقطهی زندگیاش را بخوانی؟! نقطه به نقطه؛ انگار تو هم با او بودهای... 0 4