یادداشتهای قاصدک چادری (1) قاصدک چادری 2 روز پیش رویسا 2.8 2 هنوز زمان زیادی از کاشتن نهال عشق ( رویسا و آکو ) نگذشته بود که آکو برای کمک به مرزبانان راهی مرز های دهلران و ایلام شد همان نهالی که رویسا "دردانه" میخواندش اما آکو آن را "رجا" صدا می کرد. روزها گذشت اما انتظار رویسا برای بازگشتن آکو تلخ و سخت شد. آن قدر سخت که از رویسا زنی قوی ساخت. تا مدتها شب را در خانه ای که عشق را با آکو شروع کرد، به امید دیدن دوباره معشوقش صبح کرد. البته خانه ای که اسمش خانه بود و شمایل اش خرابه ای بیش نبود. 🍃 من به کتاب از 10 نمره 8 میدم کتابی که درد و رنج یک زن تنهامانده و بی پناه را روایت می کند و اتفاقات جنگ و روزهای بعد ازآن را به تصویر می کشد. 🍃 از نظر من بعضی جملات بلند داستان توی ذوق میزد و باعث شد گاهی کتاب رو کنار بذارم با اینکه کتاب حجم خیلی خیلی کمی داشت. 🍃 قسمت طلایی کتاب: در جنگ، آنچه به روح انسان ناخن می کشد؛ شاید کشته شدن و از بین رفتن جسم ها نباشد. قطعا ادم ها در جبر مطلقی که گرفتارش شده اند نه یک بار که هر روز و هر ساعت، چشم هایشان دیدن صحنه هایی را تجربه می کند که راحت از آنچه بنوان تصور کرد، می توانند مرگ را مثل فرشته ناجی در آغوش بگیرند! قاصـــــدکـــــــ چـــــادرے 1 3