یادداشتهای دوشیزه آ.ج. هلمز (ورژن غیررسمی!) (1) دوشیزه آ.ج. هلمز (ورژن غیررسمی!) 1404/6/19 - 17:14 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 88 خلاصهی کلام: بینظیر. کمنظیرم نهها، بــــینظیر! بعد از تموم کردنش هم اشکی بودم و هم خندون. تمام احساسات ممکن رو با این کتاب تجربه کردم، از معدود کتابایی بود که با این شدت بهش احساس نزدیکی کردم و همهچی برام تا این حد قابل لمس بود. این کتاب همیشه جاش توی قلبم میمونه و به همه پیشنهادش میدم. فکر میکردم نمیتونم بیشتر از "مردی بهنام اوه" دوستش داشته باشم... ولی اگه به اوه ۵/۵ بدم، به مادربزرگ «یکم پنجتر از پنج» میدم؛)! خواستم برم سراغ کتاب بعدیم، دو کلمه که خوندم بستمش و حس کردم نمیتونم تا مدتها از این دنیا و داستان دل بکنم، کاش هیچوقتِ هیچوقت تموم نمیشد:)) 3 13