پدر از این مرد اصلا خوشم نیامد.مشخص بود که دروغ میگوید
چرا عبایتان را به او دادید
پدر لبخند زد و گفت : مگر نگفت شمس زنده است ، در مقابل چنین دروغی من به او یک ردا دادم ،فکرش را بکن اگر راست میگفت چه؟!
اگر شمس زنده باشد ، من به جای ردا حاضرم جانم را بدهم"