یادداشت‌های عسل (3)

          نیمه‌ی بیشتر این کتاب رو توی یک روز خوندم..
درمورد داستان این کتاب باید بگم که جذاب و گیرا بود اما با کمال احترام برای نویسنده نقاط ضعفی داشت که خیلی به چشم میومدن
بعضی هاشون رو میشه گذاشت پای اینکه اولین اثر به نثر نویسنده بوده، مثلا همین تکرار مکرر عبارات "به دیده مالیدیم" و بسیاری دیگه
اما خطاب کردن زن به "ضعیفه" و "کنیز" یا اینکه "زن جماعت رو چه به فلان" توی این کتاب بسیار زننده بود برام.
متأسفانه جایگاه زن در اون زمان پایین‌تر از حال بوده اما نه به این حد! که البته نیمی از این ماجرا بخاطر عزّت نفس پایین پری‌دخت بود. 
درکل اثری بود که یکبار خوندنش خالی از لطف نیست 
        

          این کتاب عجیب من رو شگفت زده کرد..
به صفحه های آخر که رسیدم از سر کنجکاوی رفتم از آخر کتاب شروع به خوندن کردم. به خیال خودم فهمیدم قاتل کیه. این کتاب انقدر قوی هست که شما تا صفحه‌ی آخر نخواهید فهمید قاتل کیه، حتی اگه مثل من از آخر بخونید. حواستون به سر نخ ها باشه 
        

          سرکلاس ریاضی بودم که این کتابو تموم کردم.
تمام تلاشمو کردم که بغضمو پنهان کنم. وقتی از کلاس برگشتم  در زودترین زمان ممکن فیلمشو دیدم و واقعیت اینه که فیلم خیلی جزئیات بیشتری داشت و دوست داشتنی‌تر بود..

این کتاب چیزی رو در من تکون داد، اون‌هم غنیمت شمردن لحظه‌ها بود