یادداشت‌های محیا میریوسفی (3)

          تمام نشانه های دختر بودن در این کتاب دیده میشه، نشانه هایی که خودمون شاید هیچ وقت بهش دقت نکنیم، دقت نکنیم که چقدر ارزشمندیم، دقت نکنیم که چقدر احساساتمون ارزشمندن.
        

          همه چیز از یک تکلیف شروع شد. یک تکلیفی که برای کیتیلن جذاب بود و به آن جذب شد و توانست زندگی اش را تغییر دهد و به لطف مارتین به درس خواندن علاقه مند شد. مارتین با خانواده ای فقیر در کشوری که در بحران اقتصادی قرار دارد، با یک نامه زندگیش به کلی تغییر میکند و با اینکه خانواده اش پولی ندارند که اورا به مدرسه بفرستند، کیتلین به آنها کمک میکند و مارتین میتواند به درسش ادامه دهد. هیچ کدامشان فکر نمی کردند که دوستی شان انقدر ادامه دار و پایدار بماند، حتی با وجود اینکه مایل ها از هم دورند.
        

          اولش که این کتاب رو خواندم خیلی خوشم نیامد. ولی بعد با دو برادر که به سرزمین کابوس ها سفر می کنند و با کابوس ها دوست شده اند اشنا شدم. پسری که از نامادری اش تنفر دارد و او‌‌ را جادوگر خطاب می کند، تا وقتی متوجه می شود قبلا او می توانسته به سرزمین کابوس ها سفر کند؛ با او دوست می شود و...