یادداشتهای مهرشید گرجی (2) مهرشید گرجی 1401/2/27 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 165 یادم نیست چی شد که این کتاب رو شروع کردم.تو مسیر دانشگاه کلا دستم بود.یه وقتایی سر کلاسها هممیخوندمش.عاشق متنش شدم اما متاسفانه ترجمه رو یادم نیست از کی بود. متن پائین داستان رو لو میده یه موقع هایی میترسیدم چشم هام رو ببندم و وقتی باز میکنم هیچی نباشه یا ناخودآگاه توی مترو و خیابون موقع راه رفتن دستم روی دیوار بود که محیطم رو یادم بمونه 0 12 مهرشید گرجی 1401/2/27 سه شنبه با موری میچ آلبوم 3.7 149 من خیلی به خودکشی فکر میکنم.تا الان هم ۵،۶دفعه سعی کردم خودکشی کنم اما موفق نشدم.همیشه از لحظات قبل از مرگ میترسیدم تا حالا به حس دیگران فکر نکردم و فقط میترسیدم از حال قبل از تموم شدن این زندگیم.یهویی پیداش کردم کتاب رو و خیلی خوشحالم از خوندنش.شاید نگاهم رو به مرگ تغییر داد.خیلی نرم باهام حرف میزنه.انگار توی اتاق کوچیک موری نشسته ام. جمله خاصی نداره.اما دلنشین. هنوز تمومش نکرده ام اما مطمئن نیستم که جملاتش روانشناسی زرد نباشه 3 14