یادداشت‌های فاطمه رحیمی (1)

فاطمه رحیمی

فاطمه رحیمی

4 روز پیش

          مده آ خنجری در سینه دشمنش که زمانی شوهر و هم آغوشش بود فرو برد که نیمه دیگر آن خنجر در سینه خود اوست؛ درد و رنج  او بسیار است و حتی حق دارد که خواستار قتل دختر کرئون و شوهرش باشد اما چرا فرزندانش؟ (آه دست های نازنین،  پیکر های نازنین، چهره های نجیب و نازنین، سعادت از آن شماست، اما نه در اینجا، پدرتان این جهان را از شما ربوده است.ص ۴۹)  حجم آتش خشم مده آ دامن فرزندانش را گرفت و به سبب گناه پدر،فرزندان را قربانی کرد، انتقامی که اگر رقم  نمی خورد شخصیت مده آ را قدرتمند و با شکوه در داستان باقی می گذاشت تا اینکه او  دیوانه و جنایتکاری خبیث باشد. در حین خواندن صفحات اول عمیقا برای مده آ ناراحت بودم و در صفحات آخر از او متنفر شدم و در نهایت با توضیحات بعدی نمایشنامه ریشه این نوع انتقام را متوجه شدم و فهمیدم او یک زن نیست بلکه مردی ست جنگی پس نوع انقام خونینش توجیحی دارد و کمی قابل درک است.! به علاوه برای مردی که به خوک می ماند کشتن فرزندانش یعنی ویران کردن تمام دارایی او و این بهترین نوع انتقام بود، مردی که بجا گذاشتن فرزند همه چیزش بود حالا دیگر چیزی ندارد درست مثل مده آ در اول اتفاق او که نه خانواده ای دارد و نه سرزمین و وطنی که به آن بازگردد او که به یکباره شوهر و زندگی اش را در خیانتی تلخ از دست داد پس تنها دارایی هایش که همان فرزندان است را با دستان خود نابود کرد به راستی که هیچ چیزی خطر ناک تر از انسانی نیست که چیزی برای از دست دادن ندارد و رنج همه بخش های زندگی اش را دریده و از بین برده.
        

3