نه آدمی
تیر ۱۴۰۴
از کودکی تا به امروز هر برنامه و کودک و انیمیشین هایی رو که نگاه می کردم شخصیت اصلی آن ها زیبا، قهرمان و کامل بودند.؛
هیچ وقت روایتی از نسخه تاریک،یاس و نا امیدی و فلاکت های آدمی رو نمی دیدم، تا قبل از کتاب. کتاب من رو با صفات های انسان ها که کمتر به آن ها توجه می شود آشنا کرد به من یاد داد تمام، از خیر تا شر در وجود آدمی هست، صفات آدمی با تاثیر پذیری از خیلی مسائل خودش را در وجود ما نشان می دهد.
زندگی من ، زندگی شرم آوری بوده است.
شروع داستان با همچین جمله ای بنظرم شناخت ما از شخصیت اصلی داستان و روندی که داستان در ادامه پیش میگیرد را به ما نشان میدهد .
ناامیدی که از خط اول تا خط آخر همراه شخصیت اصلی است،با دیدگاهی که از جامعه دارد خواننده را به فکر فرو میبرد.
اما مسئله ای که در آخر بهش فکر می کنم این است که شاید شخصیت اصلی داستان خودش را آدم ضعیف و بیچاره ای بداند اما همین که آدمی به ضعف های خودش اعتراف می کند و آن هارا خوب می شناسد و آن را قبول می کند ،در این کار شجاعتی است که کمتر کسی از ما قادر به انجام آن هستیم، پذیرش نقاط تاریک خودمان.