ترکیب خاصی از محبت، عواطف انسانی، و مباحث فلسفی و علمی که به شکل روانی به یک رمان تبدیل شده است و این از قلم هر کسی بر نمی آید.
دقیقا باید مثل یوستین گاردر، در رشته الهیات و زبان های اسکاندیناوی درس خوانده باشی و ادم تلاشگر و خوش ذوقی باشی تا با ذهن پویایت بین دو روایت از گذشته و حال سیلان ایجاد کنی و جوری بنویسی که مخاطبت چشم از پیش رو برندارد.
و همینطور داستان خیلی خوب و مفید مسئله سوگ را ترسیم کرده است.
البته که گاهی فهم پرش ها از زمان قبل به حال در داستان پیچیده میشد، ولی در مجموع قلم گیرای نویسنده من را بر آن داشت تا این یادداشت را بنویسم.
اگر دنبال یک رمان هستی که هم تو را به فهم بهتری راجع به کوچک بودنت در هستی گسترده، آسمان ها و نجوم، مفهوم زمان و چیستی هستی برساند، و هم درباره انها نکاتی به تو اضافه کند، این رمان گزینه خوبی ست.
این زمان برای ذهن های پرسشگری که دنبال فکر کردن هستند، میتواند خیلی جالب باشد.