یادداشت‌های حسنا رحیمی (4)

          آفاق عزیزم،سردیِ زندگی‌ات همانند تار های خاکستری موهایت بود.
همیشه در قلب من خواهی بود آفاق،تو و مامان ملوک‌ات.
دلم برای زندگی لحظه به لحظه با تو،همراه اظطراب هایت،نگرانی هایت،کنجکاوی هایت،مبارزه هایت،سادگی‌ات تنگ می‌شود.
نگاهم از دور بدرقه گر توست.
        

          بهترین برای الگو برداری
        

          السلام علیک یا عباسِ حسین. 
راه حق و عدل و احسان ،آینه حسین نما.


        

          در تنگ روایت یک عشق است،از آغاز تا شاید پایان.
روایت رفت و پسرفت دو نوجوان که عشقشان به یکدیگر از هیچکس پوشیده نیست.
ژروم همانند بسیاری از جوان هاست که برای عشقشان جانشان را نیز بی ارزش می‌دانند .ژروم ،من بود در دنیای قصه ها.
آندره ژید در کتاب در تنگ یک عشق واقعی را به تصویر کشیده، نه از عشق های افسانه‌ای که در اساطیر  موجود است،قلب هایی که در عین دور بودن کالبدشان به یکدیگر نزدیک اند، ژرومی که برای لایق سوفیا بودن شهر ها از او دور شده و سوفیایی که عشقش را در درب های انتهایی قلبش محبوس کرده.
احساس پاکی که هرگز آلوده به هوس نشده.
دو نوجوان مسیحی که عشقشان را،راه رسیدن به خدا می‌دانند و سختی های دنیا و دوری از یکدیگر را موهبت الهی برای خردمند شدن،و زندگی اشان را بر اساس این آیه ترسیم کرده اند:
بکوشید تا از در تنگ وارد شوید.
                                                               انجیل لوقا-سوره ۱۳ آیه۲۹گ