یادداشت‌های کبری التج (3)

همه فن حریف: این میدان همه فن حریفی می طلبد؛ سرگذشت یک کارآفرین...
          ماجرای تشکیل و رشد یک شرکت دانش بنیان

دلم می‌خواست بگویم ماجرای شگفت انگیز موفقیت‌های یک شرکت دانش بنیان. اما واقعا اینطور نیست. همه فن حریف، ماجرای تشکیل شرکت پیام آوران، در جهت تولید موادی خاص از ترکیبات نانویی به منظور استفاده در صنعت است.
مسیر رشد شرکت، پر از فراز و نشیب است. پر از شکست‌های که از اشتباهات افراد مختلف ناشی میشد‌. یا از جابجایی‌های مدیریتی و یا خیلی ساده، از بی پولی.
ما عادت داریم ماجراهای موفقیت را خیلی فضایی و آرمانگرایانه تصور کنیم. شرکت یا فردی که با تلاش، از هیچ به همه چیز می رسد. تلاش می‌کند و سدها و موانع را کنار می زند و حاصل تلاشش، پیروزی، اعتبار و ثروت است.
اما همه فن حریف، این نگاه را ندارد. این روند را دنبال نمی‌کند و اصلا دنبال تصویرسازی از یک قهرمان افسانه‌ای نیست.
ماجراها کاملا واقع گرایانه بیان شده. مشکلات واقعی که در ایران بر سر راه یک شرکت علمی و دانش بنیان قرار دارد را به روشنی و ملموس نشان داده است. شاید بعضی جاها مخاطب خسته شود از شکستی که بعد از آن همه تلاش، بر سر شرکت، آوار میشود، شاید با خودش بگوید اگر من بودم دیگر کنار می کشیدم و ادامه نمی‌دادم... اما مهندس رخشا و تیمش، ادامه دادند. 
مهمترین درسی که از این کتاب گرفتم همین است؛ مقاومت
مقاومت قطعا نتیجه می‌دهد. شاید نه به آن شکلی که تو دنبالش هستی.   اما بالاخره می‌بینی، همان کارها و پروژه‌های به ظاهر شکست خورده، چطور آرام آرام، آجرهای پله‌هایی می‌شوند، برای رسیدن به پیروزی. مهم این است که از شکست نترسی و پا پس نکشی.
        

0