یادداشتهای Shahdokht (3) Shahdokht 1404/5/9 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 471 به معنای واقعی کلمه شاهکار بود. فارغ از تصویرسازی و فضاسازی بینظیر، شخصیت ها بسیار برام آشنا بودن، به خصوص شخصیت آیدین، اگرچه میشه اون رو به عنوان "بخشی از منِ سرکوب شدهی درون" هم تعبیر کرد، ولی من ترجیح دادم تشبیهش کنم به یکی از آدم هایی که همیشه تو زندگیم تحسینش میکردم و هیچوقت فرصت نشد انقدر خوب بشناسمش: آیدین؛ آیدین صبور و نجیب، آیدین نازنینی که بیان بزرگی و ژرفای اندیشهاش در روال ناروا و قالب های معجوج مرسوم نمیگنجد. آیدینی که با شکیبایی و پختگی تمام، سوختن زندگیاش را نظاره گر بود و محکوم بود به تاب آوردن؛ آیدینی که هیچ کس نتوانست درکش کند، مگر یک زن. شاید آیدین یک معمای شاعرانه بود، یک معمای شاعرانه که برای گشوده شدن به عشق نیازمند بود و تنها بخشندهی عشق زن است(همانطور که تنها سلبکنندهاش). با قدم گذاشتن در جهان آیدینِ پس از سرمه به وضوح میتوان متوجه شد که در نظر نویسنده، زن، خود جهانی است آفرینندهی شوق و شعر و شأن و شعور. جهان بی زن، سرد و تاریک و مکنده است. او در فراخنای جان خود، زیبایی می آفریند. جان پرور است. عشق با او تفسیر می شود و مهر و نوازش های مادرانهاش، شیرین ترین لبخند را بر لبان عاشق خسته می نشاند. و به گمانم همین است که جناب معروفی در رقص افکار خود با زبان زندگی آیدین، به تعریفِ بلندای زن پرداختهاست. با آیدین اشک ریختم، سوختم، بلند شدم، تنهایی در سرمای اردبیل قدم زدم، عاشق تاب خوردن موهای سرمه شدم، برای آیدا آتش گرفتم، با "دایی" گفتن های سهراب خندیدم و در تمام پاراگراف های موومان دوم با اشتیاق منتظر باز شدن پوتشکا بودم... آیدین برایم فراموش نشدنی خواهد بود. -آیا کسی میتوانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد، و آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟ آدم پر میشود. جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکرکند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچگاه دچار تردید نشود. 0 1 Shahdokht 1404/4/10 مرثیه یک ریاضیدان: مدرسه چگونه جذاب ترین و خلاق ترین فرم هنری را از جنگ ما در می آورد پل لاکهارت 4.5 2 اگر شما هم مثل بنده یک بخشی در وجودتون قرار داره که دیوانهی ریاضیاته، احتمالا قراره خیلی باهاش کیف کنید💫 در بخش سوگواری توضیح میده که اجباری بودن و نوع آموزش ریاضیات چطور باعث میشه که زیبایی ها و ظرفیت هایی که این رشته برای پرواز خیال و خلاقیت داره، از بین برن و یک نفرت (تقریبا)جمعی نسبت بهش شکل بگیره. در بخش شادمانی هم توضیح میده که نحوهی تدریس صحیح ریاضیات و آشنایی درست با اون چه شکلیه. اگر قدرتی داشتم، خواندنش رو برای معلمان اجباری میکردم؛ البته اگر در اطرافیانتون والدینی رو میشناسید که بچه هاشون با ریاضی دعوا دارن هم خوندنش میتونه براشون کمک کننده باشه. ضمنا کتاب بسیار روون و کوتاهی هم هست، برای من فقط به یک ساعت مطالعه نیاز داشت. 0 3 Shahdokht 1404/3/31 غول مدفون کازوئو ایشی گورو 3.6 33 این چهارمین کتابی بود که از ایشی گورو خوندم و به نظرم این کتاب هم مثل آثار دیگهاش علاوه بر سختخوانی ناگزیری که داشت، تو دل خودش تجربه هایی رو هم روایت میکرد که برای ما آشنا و قابل لمس بودن.( در عین اینکه کلیت داستان در یک دنیای غیرواقعی و خیال پردازانه بیان میشه) در کل سبک کلی کتاب های این نویسنده یک دعوته. دعوتی به نگریستن به چیزهایی که در بطنشون قرار داریم و روزمره زندگیشون میکنیم ولی این بار به عنوان یک سوم شخص! این دعوت باعث میشه از نظر فکری کمی از تمام چیزهایی که بدیهیات میپنداریمشون فاصله بگیریم و از دور نگریستن رو تمرین کنیم و در عین اینکه با یک داستان غیر پیچیده و قابل فهم طرف هستیم، تلنگرهایی هم به نحوهی تفکرمون بخوره. من سبک و قلم ایشی گورو رو دوست دارم اما این کتاب به اندازهی کتاب های قبلی که خوندم گیرا نبود، البته یک بار خوندنش خالی از لطف نیست، اما فکرنکنم برای دوباره خوانی انتخاب مناسبی باشه. 0 5