یادداشت‌های سیِّد سَـجّـُوْدِیٖ (3)

          مردی در تبعید ابدی اولین کتابی بود که از نادر ابراهیمی خواندم. اوایلش انس گرفتن با قلم نویسنده برایم سخت بود. برای فهمیدن متن گویا میخواستم گرهی کور را باز کنم. اما بعد از مدتی شیرینی داستان و نوشتار زیر زبانم آمد و نمی‌توانستم هر چند ساعت یک‌بار به کتاب سری نزنم. رسما نادر ابراهیمی توانسته بود زندگی من را به زندگی ملاصدرا گره بزند. از آن گره های کور بازنشدنی.
اما واقعش را بگویم اواخر کتاب برایم زجر آور بود، زجر اینکه با خواندن هر خط و هر کلمه، به پایان کتاب نزدیک و نزدیک تر میشدم. 
پول زیادی بابت کتاب دادم ولی احساس میکنم لذتی که به من داد بیش از لذتی بود که یه آیس‌پک گران قیمت  به من میدهد. چه مقایسه مسخره‌ای...

اما بخش همیشگی یادداشت های من یعنی پیشنهاد 
خب من این کتاب را به نوجوانان و کسانی که تازه قرار است خواندن کتاب را شروع کنند، پیشنهاد نمیکنم. دلیلم هم روشن است.
1- قلم سنگین و سخت فهم نادر ابراهیمی که مخاطب نوکتاب «کسی که تازه مطالعه را شروع کرده است» را خسته میکند. بلکه از کتاب خوانی فراری میدهد 
۲- وجود برخی از گزاره‌های فلسفی که نیاز به پیش زمینه در این زمینه دارد
۳_ و یک سری دلایل دیگه که به دلیل طولانی شدن نمیگم
اما برای مخاطب کتاب خوان همین بس که با خواندن این کتاب می‌توانید با ملاصدرا زندگی کنید. 
کوچیک شما
سَجّودی
        

2