یادداشت‌های ایراندخت (4)

ایراندخت

ایراندخت

4 روز پیش

          
شاید بینوایان جملات ادبی سنگین و منفرد نداشت اما سرشار از مفاهیم اجتماعی پر بار است.
عدالت در گرو چیست؟ قانون یا درک شرایط
چه کسی میداند انسان چه وقت تغییر می‌کند ؟
چه کسی ادم بدتری است؟ تناردیه که تا به حال در جبرگاه قدم نگذاشته بود یا ژان والژان که ۱۹ سال از عمرش در جبرگاه گذشت؟
چه کسی می‌داند ژاور مرد عدالت و قانون است یا یک ضد قهرمان؟
این سوالاتی است که میتوان از وجدان پرسید.
اما اگر امروز همه شخصیت های این رمان زنده شوند و دوباره پا به عرصه وجود گذارند، شاید تناردیه رییس یک شرکت بیمه که کلاهبرداری میکند و به بهانه های واهی از مردم پول میستاند شود.
اما ژان والژان... شخصیتی که همیشه در دل تحسینش کردم.
شجاعت او و تعهدی که عمیقاً در قبال وجدان خود دارد، تردید می کند، اشتباه می‌کند اما حق کسی را ضایع نمی‌کند.
اگر امروز او بود راجب تمام کودکانی که در غزه،آفریقا و دیگر نقاط جهان مانند کوزت زندگی سختی دارند چه می اندیشید؟ 
شاید حالا فعال حقوق بشر بود و از حق دیگران دفاع می‌کرد.
ژاور، با آن شامه سگ گونه و پافشاری بر اجرای قانون اگر امروز بود و این حجم از اختلاس ها و دزدی ها را میدید آرام نمیگرفت.

        

32

ایراندخت

ایراندخت

4 روز پیش

        تقریبا به آخر کتاب سووشون نزدیک شدم 
هرچند که اصلا دوست ندارم  بخش آخر را بخوانم و قهرمان داستان را به سرمای خاک بسپارم
اما در این مدت مدید که سرگرمش بودم از زهرا خانم داستان چیز ها آموختم که کتاب را برایم ارزشمند کرد‌
در باره قلم خانم دانشور عزیز، بی نظیر بود با ذکر دقیق اتفاقات تاریخی و قرار دادن شما در بطن اتفاقات
اما دلیل کم شدن یک ستاره شاید خودخواهی ام بود، در لحظاتی که هیجان در من بالا رفته بود هر لحظه منتظر اتفاق بزرگی بودم با ذکر جزئیات تاریخی بسیار هیجانم خاموش شد .

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11