یادداشتهای محمد مهدی شریفی (3) محمد مهدی شریفی دیروز خون دلی که لعل شد: خاطرات حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی سیدعلی خامنه ای 4.6 150 به نام خدا مضمون کتاب این بود که خاطرات آقای خامنه ای از کودکی تا انقلاب را بیان کند و شالوده ی فکری و طرز مواجهه ایشان با مسائل را آشکار کند که به خوبی رسالتش را ادا کرد. من هم همیشه برایم جالب است که بدانم چه اتفاقی در زندگی افراد تاثیرگذار می افتد که شخصیت آنها شکل می گیرد. قلم کتاب شیوا و لذت بخش بود با اینکه بعضی وقتها پیوستگی مطالب از بین می رفت و از خط زمانی خارج می شد. در ادامه به چند مورد که برای من مهم و جالب بود اشاره می کنم: ۱. آقای خامنه ای در قسمتی از کتاب می گوید:« قبلا این مطلب را شنیده بودم که برای رفع چنین خطر فراگیر گریزناپذیری می توان به تربت سید الشهدا (ع) [به اذن خدای متعال] توسل جست. قطعه ای از تربت که خداوند به برکت وجود ریحانه پیامبر (ص) بدان شرافت بخشیده، در جیب داشتم. آن را از جیب بیرون آوردم، به خدا توکل کردم و در میان امواج پر تلاطم سیل پرتاب کردم. لحظاتی نگذشت که به لطف و فضل خداوند سیل بند آمد.» نکته بسیار مهم در این نوشته این بود که چقدر زیبا آقای خامنه ای مسئله توسل به امامان معصوم را بیان کرده با توجه به این که این کتاب ابتدا به زبان عربی نوشته شده پس جامعه هدف اولیه آن جوانان اهل سنت و عرب زبان هستند. چندین بار فهمانده شده که توسل، همراه با توکل و به اذن و فضل خداوند است؛ و با هوشمندی به جای نام امام حسین (ع) از «ریحانه پیامبر (ص)» استفاده شده که ارزش و تبرک تربت را به کسی نسبت می دهد که برای پیامبر اکرم (ص) ارزشمند بوده است. ۲. فعالیت اسلامی اقتضا میکند که همه نیروها با قابلیتها و سلیقههای گوناگون جذب شوند. در حدیث ماثور آمده: اگر مردم بدانند خداوند مخلوقات را چگونه آفریده، کسی کسی را سرزنش نمی کند. ۳. به عقیده ی من اگر فعالیت آگاهانه ی فکری اسلامی از جنبش و مبارزه جدا شود، خشک و بی روح میشود روح مبارزه ی دینی هم اگر از آگاهی و اندیشه عاری گردد، دچار ارتجاع و تحجّر میگردد. ترکیب مقاومت با آگاهی بخشی و رشد فکری، خط انقلاب اسلامی را تشکیل میدهد. 0 9 محمد مهدی شریفی 2 روز پیش کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 476 به نام خدا کتاب سرگرم کننده و لذت بخشی برایم بود؛ با این حال تعدادی از پیام هایی که کتاب سعی در انتقال آنها را داشت، ناقص دیدم. اینکه «لازم نیست زندگی را درک کنی و فقط باید آن را زندگی کنی» یا «ارزش زندگی در خود زیستن است» برای من قابل قبول نیست. کتاب بعد روحانی انسان را در نظر نگرفته و دید مادی به زندگی داشت. کتاب می گفت که حسرت ها بار سنگینی روی دوش انسان است، باید آن را آتش زد و نگذاشت حرکت انسان را متوقف کند؛ البته باید از آنها درس گرفت و اینطور نباشد که انسان از هر عمل اشتباهی که انجام می دهد پشیمان نباشد. پیام دیگر کتاب این بود که « هر زندگی شامل حدی از خوبی و حدی از بدیه» یعنی هم دارای مسائل و سختی ها و هم خوشحالی ها و لذت هاست و نمی شود از مسائل و مصائب زندگی فرار کرد؛ که البته هر انسانی با توجه به بلند نظری، همت و هدف او از رویارویی با مسائل و سختی های زندگی، می تواند صعود یا سقوط کند. با اینکه خود کتاب هم، در مضمون شامل حدی از خوبی و بدی بود ولی قلم آن جذاب بود. 0 26 محمد مهدی شریفی 1404/2/4 نخل و نارنج یامین پور 4.4 188 مردم بدانید که دو چیز انسان را در مسیر انسانیت سریع به منزل می رساند؛ یکی قرآن خواندن در نیمه شب و دیگری گریه بر حضرت سید الشهدا . گریه بر مولایمان ،حسین معجزه میکند. به خدا معجزه میکند مردم…. مردم بدانید انسان یک شاکله ای دارد. ما اغلب شاکله خود را نمی شناسیم. کسی که به دنبال جلب خیرات است باید جنس و شاکله اش عالی باشد؛ اما بدانید که برای عالی شدن جنستان باید بر حسین گریه کنید. هیچ چیز مثل اشک این شاکله را درست نمیکند. 0 17