یادداشت معصومه توکلی

        تمام شد با عمیق‌ترین احترام‌ها و سوزان‌ترین اشک‌ها برای مردم مظلوم بوسنی...

یادداشت‌های یک جراح بیست‌ونُه ساله از جنگ بوسنی . هریس حسین‌آگیچ در بیمارستان توزلا -شهری نسبتاً امن در شمال شرق بوسنی -کار می‌کرد و وقتی قرار شد صد مجروح بوسنیایی برای مداوای بیشتر به تهران انتقال داده شوند، او پزشک مسئول این کاروان درهم‌شکسته شد.
کتاب به حد کفایت دردناک هست و ترجمهٔ ضعیف و ویرایشِ -عملاً -ناموجود خواندنش را سخت‌تر هم می‌کند. دو-سه یادداشت آخر هم از زبان و دید هریس نوشته نشده. راوی‌اش رزمنده‌ای بوسنیایی، مترجم کتاب یا شخص نامعلوم دیگری است که باید به حدس و گمان هویتش را دریابیم. علاوه بر این کتاب ته هم ندارد. تقریباً وسط یکی از همین یادداشت‌های مجهول‌الراوی ناگهان به پایان می‌رسد. خلاصه که حیف است این روایت‌های مستند که ارزش وقایع‌نگارانهٔ بالایی دارند چنین پرداخت و تدوین ضعیفی داشته باشند.



      

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.