یادداشت زینب
1404/3/2
بخش اول این کتاب به خاطرات ویکتور فرانکل از اردوگاههای کار اجباری آشویتس اختصاص داره. البته این خاطرات خیلی کلی و خلاصه هستند، چون مقصود نویسنده نتیجهگیری از این تجربیات و توضیح لوگوتراپی یا معنادرمانیه که موضوع بخش دوم کتابه. ویکتور فرانکل با یادآوری تجربیات تلخ و فاجعهبار خودش در اردوگاههای کار اجباری در نهایت به این نتیجه میرسه که حتی در چنین محیطهایی هم انسان هر روز و هر ساعت باید دست به انتخاب بزنه و این انتخابها مشخص میکنند که آیا تسلیم شرایط میشه یا خیر: «در ارزیابی آخر مشخص شد شخصیتی که زندانیان به آن تبدیل میشوند نتیجهٔ تصمیمات درونیشان است، نه فقط شرایط اردوگاه»... «او میتواند شجاع، باوقار و متواضع باقی بماند یا ... تمام صفات خوب خود را کنار گذاشته و به پستترین چیز تبدیل شود.» ویکتور فرانکل تأکید میکنه که معنای زندگی هر کس ممکنه متفاوت با دیگری باشه و از طرفی دائماً هم این معنا در حال تغییره. هر کسی مسئولیتی در زندگی داره و لوگوتراپی سعی داره بیمار رو به مسئولیتش آگاه کنه. کتاب آموزندهای بود، البته با توجه به تعاریفی که شنیده بودم انتظارات بیشتری داشتم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.