یادداشت آریانا سلطانی

        رودین

نوشته ایوان تورگنیف
ترجمه محمد هادی شفیعی‌ها
.

[…همراه با ناتوانی در برابر حکومت استبداد و بلاهت و فساد، تخیل و احساس اخلاقی محبوس را در تنها مجرایی که سانسور هنوز آن را کاملاً نبسته بود – یعنی ادبیات و هنر – جاری می‌ساخت. این است دلیل آن حقیقت معروف که در روسیه متفکران اجتماعی و سیاسی شاعر و داستان‌نویس می‌شدند، و نویسندگان خلق غالباً به مسائل اجتماعی می‌پرداختند. در استبداد مطلق، هر اعتراضی برخلاف نهادهای موجود، قطع نظر از این که ریشه و غرض آن چه باشد، به‌خودی خود یک عمل سیاسی است. در نتیجه ادبیات به‌صورت نبردگاهی درآمد که دعواهای اجتماعی و سیاسی مهم در آن جریان می‌یافت. مسائل ادبی یا زیبایی‌شناسی که در زادگاه خود ـ فرانسه و آلمان ـ در محافل دانشگاهی و هنری محدود می‌ماند، در روسیه به مسائل شخصی و اجتماعی مبدل شد، و یک نسل تمام از جوانان درس خوانده‌ای که در وهله اول توجه خاصی به نقش ادبیات و هنر نداشتند، فکر و ذکرشان منحصر به این مسائل شد. 

نقل از  متفکران روس
آیزایا برلین
صفحه ۳۹۶

.
.

رودین، یکی از مهم‌ترین آثار ایوان تورگنیف در طی دهه ۱۸۵۰، رمانی است که همچون آینه‌ای شفاف، روح پرتلاطم روشنفکران روسیه‌ی قرن نوزدهم را بازمی‌تاباند.

رودین، روشنفکری سیّار و سخنوری جذّاب، در میانه‌ی مهمانی‌ای اشرافی در خانه‌ی ثروتمندی به نام داریا میخاییلونا ظاهر می‌شود. با نطق‌های آتشین و ایده‌های انقلابی‌اش، به سرعت توجه مهمانان—از جمله ناتالیا، دختر جوان و آرمان‌خواه خانه—را جلب می‌کند. 

 این اثر، که نخستین رمان بلند تورگنیف محسوب می‌شود، نه‌تنها از نظر سبکی نمونه‌ای درخشان از نثر روان و چندلایه‌ی اوست، بلکه از منظر تحلیل روان‌شناختی و اجتماعی نیز اثری ماندگار به شمار می‌آید. 

 تورگنیف، با ظرافتی کم‌نظیر، تضاد میان اندیشه و عمل را در شخصیت او به تصویر می‌کشد؛ 

 به‌قول فردوسی، دو صد گفته چون نیم کردار نیست. 

فضای حاکم بر رمان، همچون دیگر آثار تورگنیف و روسیه در دوران گذار از سنت به مدرنیته، آکنده از همان پرسش ازلی و ابدی وارثان زمین است: چه باید کرد؟—پرسشی که نسلی از روشنفکران روس را به تکاپو واداشته بود.

نویسنده در این رمان، بی‌آنکه به قضاوتی صریح دست بزند، جامعه‌ی روسیه را در آستانه‌ی تحولات بزرگ ترسیم می‌کند. رودین، با تمام جذبه‌ی فکری‌اش، در میانه‌ی میدان نبرد میان آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی گرفتار است. 


زیبایی این رمان در همین است که—برخلاف برخی آثار هم‌عصرش—نه قهرمان را به‌کلی تقدیس می‌کند و نه یکسره محکوم. رودین، با تمام ضعف‌ها و نیروهایش، انسانی است زمینی، درگیر تناقض‌های جهان مدرن.


پرسش شخصی من این است: آیا مشکل از کم‌همتی بود یا از شخصیتی که هرگز به‌طور کامل شکل نگرفت؟ آیا می‌توان با هویتی متزلزل و چندپاره، اراده‌ای استوار ساخت؟



در فضای استبداد زده روسیه و زیر بار مصائب  
پی در پی، آیا شخصیت‌_ یا بهتر است بگوییم هویت_  
فرصت و امکان رشد می‌یابد؟  

شاید بتوان آهی کشید و به رنج‌های تسلی ناپذیر  
خویش از دور و با ترس نگریست، بی آنکه به آن‌ها  
نزدیک شویم. می‌توان خود را قربانی شرایط، تقدیر و  
جهان پنداشت و در میان طوفانی سهمگین، که همه‌ی  
ما کشتی‌شکستگان آنیم، گم‌گشته و شایسته‌ی ترحم  
باشیم. اما پایان داستان، افقی تازه بر کلیت اثر می‌گشاید.
و این نشان دهنده‌ی چیره‌دستی تورگنیف است که در  
درک مخاطب از داستان دخیل می‌شود. پاسخ تورگنیف چیست؟ او پاسخ را در پیوندهای انسانی و پناه‌آوردن  
به یکدیگر می‌جوید. پس راه‌گشایی هست و ناامیدی  
حاکم نیست؛ نه در این روایت، و نه در استغاثه‌ی 
حضرت حافظ به باد شرطه.  

در پناه خرد
      
15

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.