یادداشت الناز عطائی
1403/11/13
[نمیفهمم چجوری از پس زمستونهای اینجا بر میای...؟] زمستانِ کوئریها، قصهی یه خانوادهس. آلن کوئری(پدر)، ونسا و هلن(دخترها)، کتی(مادر) و آدمهایی که به نوعی با این افراد در ارتباطن ... از اول قصه ما با آلن همراه میشیم و اتفاقات رو از جانب اون میبینیم.مردی که توی کارش انگار موفق بوده و پولداره اما توی زندگی شخصیش نه ... قصه توی شش روز روایت میشه، در واقع انگار ما توی شش روز کنار این خانوادهایم و داریم اتفاقات زندگیشون رو میشنویم و حالا باید توی یه موقعیت مهمی که براشون پیش اومده،کنارشون باشیم تا ببینیم چی میشه. "زمستان کوئریها" دربارهی حلقهی کوچیک و مهمِ "خانواده"ست. دربارهی کودکی،تروماها،شخصیت بچهها، رفتارهاشون و تاثیرات رفتار والدین با بچهها. دربارهی تفاوتها.دربارهی دیدگاههای متفاوت.دربارهی اینکه چرا بعضی آدمها یه جورین و بعضیهای دیگه، یه جور دیگه!؟ دربارهی افسردگی. (البته نه به طور مستقیم و راهکاردهنده و ...!) دربارهی عشق... دربارهی جدایی. دربارهی چطور جدا شدن. دربارهی مرگ. خصوصا مرگ یک عزیز. سوگ... دربارهی شادی! • وقتی که این کتاب رو انتخاب میکردم واقعا فکر نمیکردم یکی از دوستداشتنیترین کتابهای امسالم باشه، اما قطعا برای محتوای خوب قصه، برای نوع روایتش و صد البته بخاطر ترجمهی خوب خانم ملک فاضلی، این کتاب جزو ۱۰ تا انتخاب اولمه برای پیشنهاد دادن به بقیه، از کتابهایی که امسال خوندم. زمستان کوئریها رو بخونید، اگر که به این فکر میکنید که "چرا شادی برای آدمها، به شکل و اندازههای مختلف خودش رو نشون میده؟" اگر که درگیر مسالهی "سوگ" بودین یا هستین اگر که "افسردگی" براتون یه دغدغهست اگر که خودتون رو دائما با یه شخص دیگه "مقایسه" میکنین اگر که هنوز به این درک توی زندگی نرسیدید که زندگی، همین "لحظه"ست ... :)
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.